داستان مردی است كه به خاطر تسویه حساب شخصی با مردی دیگر، دختر او را گروگان می گیرد و به خانه ای در خارج از شهر می رود و منتظر آن مرد می ماند. اما سرنوشت دیگری در این خانه متروكه در انتظار آنهاست.
درباره مردی است كه به بیماری پرخوری مبتلا است و شكم خود را نمی تواند سیر كند، سرپرست خانواده ای پرجمعیت می شود.
داستان این فیلم درباره یک مجرم فراری است که به مدت ۲۴ ساعت از زندان مرخصی گرفته و در این مدت میکوشد به زعم خود، اسباب سوء استفاده از گروهی از مردم را فراهم آورد….
قهرمان غمخوار قلاویز جوان خجالتی شهرستانی، با رتبه اول در رشته علوم آزمایشگاهی از دانشگاه فارغ التحصیل شده است. نیلوفر پاكزاد همكلاسی اوست كه در آزمایشگاه بیمارستانی كه پدرش مدیریت آن را بر عهده دارد، مشغول به كار است. بین قهرمان و نیلوفر رابطه...
پیرمرد جنگزده ای اسباب و اثاثیه ی مختصر خود را با وانتی به تهران می برد تا به دخترش ستاره ملحق شود. در راه بر اثر حمله ی هوایی دشمن كشته می شود. مصطفی، راننده ی وانت، تصمیم می گیرد همراه مادرش وسایل پیرمرد را به خانواده ی او برساند. در تهران یكی از...
زوج پیری برای شستن یك گبه لب چشمه می روند، دختر جوانی با نام گبه از رُفتن گبه ظاهر می شود. دختر برای پیرمرد و پیرزن از عاشق شدنش می گوید و اینكه پدرش ازدواج او را با سوار عاشق به دلیل هایی مختلف عقب می اندازد. پدر می گوید عمو باید از شهر بیاید، عمو می...
قبل از شهریور 1320 ، رضاشاه امر به سر شماری می كند. او در تنها سفر خارجی اش (به تركیه) دریافته كه آتاتورك نفوس تركیه را از همین طریق می داند. شیوه ی سر شماری متفاوت است: همه باید درخانه ها باشند تا سرشماری درست از كار در بیاید. عده ای از عوامل نظمیه از...
در زمان سلطنت احمد شاه، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پركردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل ایرانی را كه در حال فراموشی است، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور از آقاحسین دلنواز خواسته می شود كه جمعی...
مترسكی با چهره ای سفید و دو دست چوبی، كه دو پرنده به آن آویزان است، در كشتزار است. عبدالله ( فرامرز قریبیان)، كه تنها راننده ی روستا است، روی چهره ی سفید مترسك چشم و دهان و بینی می كشد و كلاه خود را سر آن می گذارد. صبح روز بعد پیرزنی به نام ننه صغری در...
نظر جوان بیست و یكی دو ساله ای است كه روزی در مینی بوس با ریحانه آشنا می شود و ازدواج می كنند، اما حرف های ناپسندی كه در مورد مادر ریحانه وجود دارد او را مجبور می كند تا ریحانه را طلاق بدهد. ریحانه هم به این تصمیم تسلیم می شود اما نظر در برابر دادگاه...