سایه و فرح كه شباهت زیادی به هم دارند بطور اتفاقی با هم برخورد می كنند. آن دو در پی گفتگو با هم پی به رابطه خانواده شان برده و متوجه می شوند كه دو قلو هستند و بدنبال جدایی پدر و مادر آن ها در سال های قبل، سرپرستی سایه به پدرش واگذار شده و فرح نیز پس از...
امیر پسر نوجوان شهرستانی است كه به قصد دیدار مادربزرگش برای اولین بار با قطار راهی تهران می شود، اما در داخل كوپه ی قطار مردی از خواب آلوده بودن امیر استفاده می كند و پول های او را به سرقت می برد. امیر تا متوجه می شود به دنبال مرد می رود و با اینكه...
مادری دو فرزندش امیرمحمد، پنج ساله، و نوزاد شش ماهه خود را در خانه آپارتمانی تنها می گذارد و به قصد انجام كاری بیرون می رود. در فاصله ای كه مادر به خانه بازمی گردد دو كودك او به ویژه امیر محمد، با مشكلات فراوانی روبرو می شوند. مادربزرگ و همسایه ها كه...
یك گروه مسلمان زیر نظر روحانیان بر ضد نظام سلطنتی فعالیت می كند. به سبب فعالیت گروه كه كشتن عوامل حكومت و پخش اعلامیه است، مأموران امنیتی به مدرسه فیضیه قم یورش میبرند و عدهای روحانی را مصدوم و دستگیر میكنند. دو تن از افراد این گروه در كنار...
قدیر رزمنده ای است كه برای انجام مأموریتی بعد بیست سال به روستای زادگاهش آمده است، دشمن روستا را كاملاً تخریب كرده است. قدیر قصد دارد به كمك پیرمردی محلی با نیروهای محلی كُرد تماس یابد تا او را برای رساندن اطلاعات به فرماندهان جنگی و ادامه عملیات...
«بالاش» پس از سال ها حبس به روستای زادگاه خود بازمی گردد. همراه دوستش به مزار پدر، كه در غیبت او كشته شده است، می رود. پس از آن تصمیم می گیرد كه زندان ناتمام «قالاسی» را كه در نقطه ای پرت افتاده قرار دارد، ببیند. در آنجا با چهار ساواكی مواجه می شود كه...
پدر و مادر چهار برادر در بمباران شهرستان كشته می شوند و هیچ اثری از جنازه شان بدست نمی آید. چهار پسر آن ها، هادی (كارگردان سینما)، جعفر (پزشك)، حسن (مهندس) و جلال (دلال) راهی شهر زادگاهشان شده و در آنجا با خانه ی ویران شده شان روبرو می شوند. پدر به تناوب...
یك گروه شرور به سرپرستی «فردوسی» پسربچهای به نام «شایان» را به قصد اخاذی میدزدند و در ازای آزادی او پول زیادی طلب میكنند. «فروغ» همسر یكی از ربایندگان «عزیز» كوشش میكند از ادامه این ماجرا جلوگیری كند، اما خود ناخواسته در متن حادثه قرار...
«امیر» پس از سه سال از زندان آزاد و به توصیه عمویش مشغول به كار در یك مبل فروشی میشود. به زودی آشناییاش با «هما» (كه كارمند بانك است) و قرار ازدواج با او، سبب میشود تا با روحیه و جدیت بیشتری كارش را پیگیری كند. یك روز، وی به هنگام حمل یك میلیون...
گروهی راهزن هر سال اهالی روستای ساوالان را غارت می كنند. اهالی روستا به توصیه ی كدخدا عده ای مزدور به رهبری دوربوش خان را به كمك می طلبند تا با راهزن ها مقابله كنند. جوانی به نام سلام نیز به آن ها ملحق می شود. آن ها با استقبال پرشور اهالی ساوالان رو...