فردی ثروتمند به نام مستوفی دچار فراموشی میشود. او دنبال فردی مطمئن میگردد تا حسابداری اموالش را به او بسپارد. مستوفی با یک ناشناس آشنا میشود و …
فرشته، معلم مدرسه، همسرش سعید را در یك سانحه تصادف از دست می دهد. پدرشوهرش حاج صفدر مردی ثروتمند و بانفوذ و صاحب یك بنگاه حمل و نقل است. او به فرشته می گوید حالا كه سعید مرده، دیگر با خانواده آنها نسبتی ندارد و چون حاج صفدر دو پسر مجرد در خانه دارد و...
حسنی همراه خواهرش گلدونه در پرورشگاه سكنا دارد. روزی زن و شوهری برای انتخاب كودكی به پرورشگاه می آیند و گلدونه مورد توجه آنها قرار می گیرد، اما هنگامی كه آنها با توافق مدیره پرورشگاه قصد دارند او را با خود ببرند، حسنی با تكرار این واقعیت كه آنها...
سعید ناصری كارمند سفارت ایران در تركیه در اولین سفر خود حامل نامه ای محرمانه در رابطه با روابط سیاسی ایران و تركیه، برای سفیر ایران است كه با نقشه توطئه گران در فرودگاه كیف حاصل مدارك او سرقت می رود و بعد از استفاده ی آن ها مدارك ظاهراً به ناصری...
در كوران انقلاب دختری به نام كوكب در درگیری های خیابانی كشته می شود. والدین او، رحمت و نرگس، كه امور باغبانی پاركی را به عهده دارند موضوع ناپدید شدن دخترشان را به مراجع قضایی اطلاع می دهند. مأموران در پیگیری ماجرا متوجه می شوند كه كوكب فعالیت های...
رحمان با پولی كه از مردم به بهانه تهیه مسكن به دست آورده می گریزد و در مسافرخانه ای پناه می گیرد كه توسط دو دوست «غلام» و «عبدالله» اداره می شود. طی حادثه ای ظاهراً رحمان به قتل می رسد. مظنونین اصلی در این حادثه عبدالله و غلام هستند اما آن دو كه گناهی...
جوانی مشهور به حسن مطرب برای دزدی وارد خانه ای می شود. در خانه مجاور روحانی ای به نام توحید با موعظه های خود گروهی از اهالی محل را بر ضد نظام سلطنتی می شوراند. پلیس امنیتی برای دستگیری توحید به محله هجوم می آورد. در این میان حسن نیز بازداشت می شود و...
سینا، جوانی جنوبی، برای یافتن یك شغل مناسب به تهران می آید و به لیلا نامزدش قول می دهد پس از آن كه كارش رونق گرفت به زادگاهش، خرمشهر بازگردد. سینا در تهران در كارخانه مرد پولداری به نام فرجامی كار می كند و به زودی به دلیل صداقت و پشتكارش مورد توجه...
سیدحسن طلبه ی جوانی است كه در شرف ملبس شدن است، در حالی كه هم دوره ای های وی درصدد تهیه ی لباس هستند، سید حسن در رابطه با راهی كه رفته و ادامه ی آن با خود دچار تناقض هایی می شود و از ملبس شدن سرباز می زند، ولی به احترام پدرش لباس را تهیه می كند. پسر بچه...
سلیمان در پی بیكاری و فقر، به همراه برادرش نمكی كه معلول ذهنی است به شهر رفته و در خانه مراد، برادر دیگرش ساكن می شود. سلیمان در پی یافتن كار از نمكی غافل می شود ومراد نیز كه از حضور آن ها در شهر به ستوه آمده بود؛ نمكی را تحت آزار و اذیت قرار می...