اهالی یك شهر كوچك منتظر ورود فرماندار جدید در سال های پس از انقلاب هستند تا از او استقبال كنند. اما فرماندار با زن و بچه اش و یك دوچرخه در حالی كه توجه كسی را جلب نمی كند، با اتوبوس به شهر وارد می شود. معاون فرمانداری و گروهی از مسؤولان و افراد بانفوذ...
مرد متمكنی، كه از خصایل و رفتار دو فرزندش گلایه دارد، قبل از مرگ به آن ها می گوید كه ثروتش را با گلدان عتیقه ای تعویض و در جایی پنهان كرده است و در صورتی كه رفتار هر یك از فرزندان نیكوتر باشد از طریق آدم هایی كه وكیل او هستند به وی تعلق می گیرد. پس از...
در شمال مردی به نام «فرخی» به قتل میرسد. محمود تیموری افسر آگاهی مأمور پیگیری ماجرا میشود. او قرار است با نامزدش «پریسا» كه به تازگی از خارج آمده است، ازدواج كند. با تحقیق پلیس، حقایق تازهای درباره جنایت روشن میشود و پای خانواده «محمود...
سمانه با مادرش در یكی از محلات جنوب تهران زندگی می كند. او روزها به اجبار به محل كار مادرش به یك تولیدی می رود. شیطنت های سمانه باعث دلخوری مسئول كارگاه است، و مادر ناچار او را چند روزی در خانه تنها می گذارد، و برای مشغول نگه داشتن سمانه یك جفت چكمه ی...
قصه گوی شهر قصه (پروانه معصومی) داستان فیلی (محمد مغیلان) را بازگو می كند كه به عنوان جانوری غریبه وارد شهر قصه می شود و توجه همة حیوان ها را برمی انگیزد. روباه ( ناصر آقایی) و میمون (فردوس كاویانی) و خر (مجید مظفری) و شتر (محمد ابهری) و بز (جمشید لایق) و...
«محسن عندلیب» یك وكیل دعاوی است كه به تازگی همسرش را در یك حادثه اتومبیل از دست داده و در صدد است دفتر وكالتش را تعطیل كند كه با پرونده پیچیده و پر از راز و رمز یكی از دوستان قدیمیاش با نام «شهباز» روبرو میشود... خانم مافی همسر «شهباز» كه صاحب یك...
در فصل زمستان جوانی به نام اسماعیل ناچار می شود برای تهیه ی داروی پدر بیمارش به شهر برود. معلم روستا و جوانی به نام رحمان نیز با او همراه می شوند. در بین راه، معلم كه یكی از پاهایش را سال ها قبل در درگیری با گرگ ها از دست داده است از اسماعیل و رحمان...
احمد مأمور می شود تا توطئه مسموم كردن آب آشامیدنی مناطق جنگی را در كردستان كشف و مسببان آن را دستگیر كند. فردی به نام امیر، از مردم منطقه، او را مساعدت می كند. احمد كه به بردار امیر مشكوك است در می یابد كه فرد مورد نظر كسی جز امیر نیست. با هشیاری او...
اصغر زاغی كارگر پشت صحنه ی یكی از تئاترهای لاله زار برای اعاشة خانواده و مداوای پسر افلیجش در تنگنا قرار دارد. دوست او، یعقوب شله، خبرچین ساواك است. اصغر كه كبوتر باز است روزی در تعقیب كبوترهایش به خانه ای تیمی در همسایگی خود پی می برد. او كه نمی...
محسن تابان بعد از ازدواج با آهی راهی سفر می شوند. در جاده، پلیس مشغول بازرسی اتومبیل ها می باشد تا سارقینی را كه موجودی صندوق یك كارخانه را با خود برده اند دستگیر كند. اما سارقین با استفاده از یك لحظه غفلت محسن ساك محتوی پولها را در باربند ماشین آن...