مهتاب، دختر دانشجویی كه در رشته جامعه شناسی تحصیل می كند با پدر مستبد، مادر و برادر كوچكترش زندگی می كند. او كه دلباخته دانیال همكلاسی اش است ماجرا را به مادرش می گوید و از او می خواهد كه جریان را به پدرش اطلاع دهد تا دانیال به خواستگاری اش بیاید. در...
سال 1367، آخرین روزهای جنگ تحمیلی. در یك بیمارستان صحرایی نزدیك خط مقدم جبهه، دكتر امیرعلی علوی كه سرپرستی بیمارستان را به عهده دارد با تمام تخصص و علاقه و توانش به مداوای مجروحان جنگ مشغول است و همسرش لیلا نیز كه پرستار و دستیارش است با او كار می...
هیوا اكبری پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم می گیرد تا از مناطق جنگی و خانه ای كه در آن با همسرش زندگی می كرده، بازدید كند. امیر كرمی، كه اكنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همراهان حمید در جنگ بوده می خواهد با...
یك گردان نیروهای ایران در محاصرة ارتش دشمن قرار می گیرد و ارتباط آن با قرارگاه مركزی قطع می شود چهارنفر از رزمندگان گردان انتخاب می شوند تا برای درخواست كمك خود را به قرارگاه برسانند از آن میان سه تن كشته می شوند و یكی خود را به قرارگاه می رساند....
هواپیماهای بدون سرنشین مهاجر كه از روی زمین كنترل می شود جهت انجام عملیاتی شناسایی در پشت خطوط دشمن به كار گرفته می شوند. بدلیل برد محدود دستگاه كنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر می شوند. خلبانی كه به خطوط دشمن...
ماشاءالله ایرانمنش از كرمان راهی پایتخت می شود تا ارث پدری اش، آپارتمان شماره ی 13 را بفروشد و كارگاه تراشكاری كارفرمای خود را در زادگاهش خریداری و با دختر محبوبش ازدواج كند؛ اما آپارتمان به دلیل وجود ساكنان مجتمع كه آدم های بدقلقی هستند فروش نمی...
مردی پس از سالها، طی عمل جراحی که در خارج از کشور انجام میگیرد، بینایی خود را باز مییابد . و در ادامه با مشکلاتی در زندگی مواجه میشود …
...یه اسم، یه قیافه، یه كلمه، یه زن كه یه دفعه به شدت پرتاب می شه به درون ذهن آیدا كه هفده سال دارد، بارها و بارها آیدا آن را از فكرش خارج می كند؛ اما دوباره زشت تر و بدتر برمی گردد سر جایش و مثل خوره به جان آیدا می افتد، او شخصیتی تاریك و دور و شاید هم...
ایوب، که در میان قاچاقچیان مرزی ایران و عراق، در روستایی کردنشین نزدیک مرز عراق زندگی می کند، با مرگ پدر، مجبور به مراقبت و نگهداری از سه خواهر و برادر بیمارش «مهدی» است. مهدی(که در فیلم “مادی” تلفظ میشود) از یک بیماری مادرزادی رنج میبرد، در...
حمید و اكبر، دو جوانی كه در یك عكاسی كار می كنند، پس از مرگ صاحب مغازه نگران فروخته شدن مغازه توسط همسر او نرگس می شوند. آن دو در مقابل پیشنهاد خرید مغازه از سوی نرگس پولی ندارند، و به همین دلیل وقتی شایعه ازدواج نرگس با خواروبار فروش محله را می...