امیر و مریم قرار است با هم ازدواج كنند اما روز عروسی، شهر توسط دشمن موشك باران می شود و مردم، شهر را خالی می كنند. ولیكن مریم با وجود خطرات ناشی از موشك باران ترجیح می دهد كه عروسی برگزار شود. امیر بعد از انجام مأموریتش برای مراسم عقد به خانه برمی...
محبوبه دختر جنگ زده ی جنوبی كه خانواده اش را در جنگ از دست داده، پس از مدت ها به خانه ی پدری كه اكنون بیش تر به ویرانه ای شبیه است بازمی گردد تا آنجا زندگی كند. او در بدو ورودش به منطقه، با مردی به نام داوود روبرو می شود كه از پایان جنگ تاكنون مشغول...
قاسم، جنگ زده ای است كه در اثر مشكلات مالی تصمیم می گیرد با ربودن هواپیمای مقصد بندرعباس آن را به دوبی هدایت كند. او همسر باردار و پسر معلول خود، خواهر و برادرانش را نیز همراه كرده است، اما همسرش نرگس از ماجرا و تصمیم قاسم باخبر است و بقیه برای...
چند زوج مختلف با بحرانی مشابه مواجه می شوند كه هر كدام بنا به تصمیم خودشان واكنش مختلفی درباره آن از خود بروز می دهند.
اکبر در شانزده سالگی مرتکب قتل شده و دادگاه او را به اعدام محکوم کردهاست. او در حال حاضر در کانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود تا به سن قانونی برای اجرای حکم برسد …
در یک برج در حال ساخت عده ای کارگر روستایی و افغانی مشغول بکار هستند. لطیف کارگر روستایی که مسئول خدمات و تغذیه ی کارگران نیز هست، باخبر می شود که بعد از مجروح شدن یک کارگر افغانی، اینک پسر او رحمت، جایش مشغول کار است. به دلیل جثه ضعیف رحمت وظیفه ی...
دكتر بهمن پارسا، پس از سی و سه سال از آلمان به ایران برمی گردد. با یكی از دوستان قدیمی پدرش (پیرمردی به نام قناتی) و راننده بیمارستان،بهرامی به زادگاهشان (بم) می روند. دكتر پارسا در پی عشق گمشده اش مینا، در بم می گردد و رابطه اش تدریجاً با قناتی و...
زینال پس از بازگشت از اسارت خاطرات گذشته اش را مرور می كند. با شروع جنگ و آغاز حمله عراقی ها، او كه همسرش هانیه را از دست داده، به همراه یحیی یك گروه مقاومت محلی را سازماندهی می كند. پس از حمله بی امان هواپیماها به جمعیت آواره ای كه درصدد عزیمت از...
نسرین و نرگس دو خواهر دو قلو كه هرگز یكدیگر را ندیده اند و نمی شناسند در یك برنامه تفریحی كه برای مدارس برگزار شده با هم برخورد می كنند، آن ها با جستجو در می یابند كه والدینشان سال ها پیش جدا شده اند و حالا پدر قصد ازدواج دارد. نرگس و نسرین تصمیم می...
كارمند جوانی كه از زندگی سخت خود ناراضی است، با پیرمرد مرموز سیاهپوشی ملاقات می كند. پیرمرد اظهار می دارد كه می تواند كارمند را به مرادش برساند، با این شرط كه در راه صواب گام بردارد. كارمند می پذیرد. پیرمرد روزنامه ی سه ماه بعد را كه خبر جنگ ایران و...