ستاد عملیاتی دشمن دارای سایت موشكی است و قرار است در پنج روز آینده فعال شود. نیروهای ایرانی برای جلوگیری از اقدام دشمن دست به كار می شوند ولی با دشواری هایی روبرو می شوند. دو جوان بسیجی تلاش می كنند تا پس از رضایت فرماندهشان وارد عملیات شوند.
اهالی یك روستای مرزی با خطر حمله ی نظامی ارتش دشمن مواجه می شوند. ریش سفید روستا اهالی را به مقاومت دعوت می كنند. یك استوار اخراجی ارتش به نام مختار، كه تا آن لحظه از مردم كناره می گرفته، روستاییان را آموزش نظامی می دهد . اهالی روستا مسلحانه، زیر...
قهرمان دوچرخه سواری به نام گل آقا پس از كسب مدال قهرمانی آسیا، در بازگشت به زادگاه خود با استقبال پرشور همشهریانش رو به رو می شود. مقامات دولتی شهر او را بلافاصله به فرمانداری می برند تا در جلسه ای كه برای استقبال ورود یكی از اعضای خانواده ی سلطنتی...
جعفر پناهی، كارمند اداره ی نقشه برداری، از طریق كتاب «دایركت متد» با قهرمان خیالی خود، جو محشور است. نزدیكی جعفر به جو موجب دوری او از خانواده و نامزدش می شود. جعفر در سفری دریایی به غرب دوشادوش جو رستوران و پمپ بنزینی را احداث و اداره می كند. با...
پویا صادقی، دانشجوی سال دوم معماری، به دلیل رفتارش در محیط دانشگاه توبیخ می شود، اما به او فرصت داده می شود تا یك ترم دیگر به شرط رعایت مقررات ادامه ی تحصیل دهد. نغمه، دختر پر شور و شاد دانشكده كه نامزد پویاست. تلاش می كند تا پویای عبوس را كه آدمی...
علی پسر ننه لالا یك سالی است كه برای كارگری به ژاپن رفته، اما بیشتر از شش ماه است كه از او خبری نیست. حالا همه اهل محل، به خصوص بچه ها می دانند كه ننه لالا چقدر بی تاب است و آرزوئی جز یافتن خبری از پسرش ندارد. در یك بعدازظهر گرم آفتابی، كه همه بزرگترها...
یك زوج جوان عكاس برای برگزاری نمایشگاه عكس آثار و ابنیه باستانی، به اصفهان سفر می كنند. آن ها در این سفر ناخواسته وارد درگیری سارقان اشیاء عتیقه می شوند. در این بین پلیس با تحت نظر گرفتن زوج جوان موفق می شود كه عوامل دزدی اشیاء عقیقه را شناسایی و...
یك مبارز مسلمان در درگیری با مأمورین امنیتی مجروح می شود. خواهرش او را از چنگ مأمورین می رهاند و به خانه ای پناهنده می شود، كه پسر یك مقام عالی رتبه ی ساواك، كه غیر مسلمان است، به این خانه رفت و آمد دارد. پسر جوان به دختر دل می بازد، اما پدرش، مأمور...
امیر نوجوان تنهایی است كه سودای مهاجرت به آن سوی آبهای دریای جنوب را در سر می پرورد. او با جستجوی آشغال ها و جمع آوری و فروش بطری های خالی، فروش آب یخ، واكس زدن كفش فرنگی ها و كارهایی از این دست گذران می كند. به تدریج درمی یابد كه راه آگاهی آموختن...
مادر مریم در جوانی از سرطان خون مرده است و مریم كه مثل مادرش ـ اما تنها به دلیل بحران های عصبی ـ مرتباً خون دماغ می شود، همواره بر این باور است كه سرطان دارد و چیزی به پایان عمرش نمانده و این تصور، به خصوص حالا در 28 سالگی (سن مرگ مادرش) به اوج رسیده...