قصه گوی شهر قصه (پروانه معصومی) داستان فیلی (محمد مغیلان) را بازگو می كند كه به عنوان جانوری غریبه وارد شهر قصه می شود و توجه همة حیوان ها را برمی انگیزد. روباه ( ناصر آقایی) و میمون (فردوس كاویانی) و خر (مجید مظفری) و شتر (محمد ابهری) و بز (جمشید لایق) و...
«محسن عندلیب» یك وكیل دعاوی است كه به تازگی همسرش را در یك حادثه اتومبیل از دست داده و در صدد است دفتر وكالتش را تعطیل كند كه با پرونده پیچیده و پر از راز و رمز یكی از دوستان قدیمیاش با نام «شهباز» روبرو میشود... خانم مافی همسر «شهباز» كه صاحب یك...
در فصل زمستان جوانی به نام اسماعیل ناچار می شود برای تهیه ی داروی پدر بیمارش به شهر برود. معلم روستا و جوانی به نام رحمان نیز با او همراه می شوند. در بین راه، معلم كه یكی از پاهایش را سال ها قبل در درگیری با گرگ ها از دست داده است از اسماعیل و رحمان...
احمد مأمور می شود تا توطئه مسموم كردن آب آشامیدنی مناطق جنگی را در كردستان كشف و مسببان آن را دستگیر كند. فردی به نام امیر، از مردم منطقه، او را مساعدت می كند. احمد كه به بردار امیر مشكوك است در می یابد كه فرد مورد نظر كسی جز امیر نیست. با هشیاری او...
اصغر زاغی كارگر پشت صحنه ی یكی از تئاترهای لاله زار برای اعاشة خانواده و مداوای پسر افلیجش در تنگنا قرار دارد. دوست او، یعقوب شله، خبرچین ساواك است. اصغر كه كبوتر باز است روزی در تعقیب كبوترهایش به خانه ای تیمی در همسایگی خود پی می برد. او كه نمی...
محسن تابان بعد از ازدواج با آهی راهی سفر می شوند. در جاده، پلیس مشغول بازرسی اتومبیل ها می باشد تا سارقینی را كه موجودی صندوق یك كارخانه را با خود برده اند دستگیر كند. اما سارقین با استفاده از یك لحظه غفلت محسن ساك محتوی پولها را در باربند ماشین آن...
مترسکی با چهرهای سفید و دو دست چوبی، که دو پرنده به آن آویزان است، در کشتزار است. عبدالله (فرامرز قریبیان)، که تنها رانندهٔ روستا است، روی چهرهٔ سفید مترسک چشم و دهان و بینی میکشد و کلاه خود را سر آن میگذارد. صبح روز بعد پیرزنی به نام ننه صغری در...
خلاصه داستان : شازده احتجاب (جمشيد مشايخي)، آخرين بازمانده ي خاندان قاجار، به سل موروثي مبتلا است. مراد (حسين كسبيان)، پيشكار سابق شازده، و همسرش هر از گاه نزد شازده مي روند و مراد خبر مرگ افراد خانواده و خويشانش را به او مي دهد. شبي شازده مراد را در...
روایتگر زندگی سعید شریفی، مستندساز است که همراه همسر و دو پسرش زندگی میکند. در زمان جنگ دوست شریفی با نام امیرحسین مهدوی به شهادت میرسد و شریفی خودش را در این اتفاق مقصر میداند. حال بعد از گذشت چند سال دوباره بر اثر یک اتفاق این ماجرا سر باز...
درباره همان لوک خوش شانس معروف البته در قالب شوخی با ژانر سینما است که شخصیت های سیاسی و مشهور جهان همچون بوش، صدام، بن لادن و حتی زورو نیز در آن حضور دارند…