حیدر رزمنده ای كه مجروح شده به خانه باز می گردد، اما در همان زمان در بمباران شهر توسط دشمن شهید می شود. امیر كه همسر خواهرحیدر و شاهد به شهادت رسیدن او است با خود عهد می بندد راه حیدر را ادامه دهد، به همین خاطر راهی جبهه می شود و نزد فرمانده ی حیدر...
افشار مردی است كه به حد افراط تابع نظم و مقررات است. همسرش از این لحاظ با او اختلاف دارد. اتومبیل رنوی آنها، موقعی كه به میهمانی رفته اند ربوده می شود و كش مكش زن و شوهر موجب می شود كه مرد خانه را ترك كند و چند روزی را در میهمان خانه ای كه در دوره ی...
پایان یک سکوت طولانی! امیر و هما پس از مدتی یکدیگر را می یابند در حالیکه یک انتخاب بیشتر ندارند؛ سیانور یا زندگی! و آن ها زندگی را انتخاب میکنند…
آصف، رضا، سعید و فرامرز چهار سرباز هستند كه یك روز جمعه به دیدن خانواده هایشان می روند رضا در مراسم ختم مادرش متوجه می شود كه خواهرش به جرم قتل همسرش زندانی شده و به پدرش نیز دختری را صیغه كرده است. آصف كه از خانواده ای مرفه است، می فهمد كه خواهرش...
“آدم” در روستای عیش آباد زندگی میکند، روستایی که 20 سال است در آن کسی نمرده! شغل تمام اهالی این روستا نوازندگی است. زنی مرموز به قصد دیدن آدم و کشف حقیقت وارد روستا میشود…
دلشاد دستفروش دوره گردی است كه به خاطر مشكلات مالی و اجاره خانه عقب افتاده اش ناچار می شود راه های جدیدی را برای بدست آوردن پول بیازماید. اما همه راه ها به روی او بسته می ماند. تنها، راهی غیرمعمول او را وسوسه می كند. سرانجام او در برابر بزرگترین و...
آرش با همراهی خواهر و دوستانش، مشتریها و کارکنان یک صرافی را به گروگان میگیرد و در ازای آن از پلیس میخواهد دوستِ در آستانهی اعدامش را آزاد کنند…
فرهاد خودش را برای شركت در مسابقه های جهانی ورزش های رزمی آماده می كند ولی همسرش مینا دوست دارد او وارد بازار كار شود، به خصوص كه سهراب، شوهر خواهر مینا از لحاظ مالی موقعیت خوبی دارد. مینا، زندگی مرفه خواهرش مریم را به رخ فرهاد می كشد و از او می...
رامین پرتوی، كارگردان و بازیگر مشهوری كه بر اثر اعتیاد و سپس گذراندن محكومیت در زندان، كارش را در سازمان صدا و سیما از دست داده و هشتمین سال بیكاری خود را می گذراند، تلاش می كند بار دیگر فعالیتش را از سر بگیرد، اما به دلیل پیشینه اش به او كار نمی...
بوعلی نوجوانی در بخارا، امیر نوح بن منصور سامانی را مداوا می كند. سه پسر امیر با مسموم كردن غذای پدر درصدد كشتن او بوده اند. بوعلی ماجرا را برملا می كند و امیرزادگان بر او كینه می گیرند. سلطان محمود غزنوی دو پیك به خانه بوعلی می فرستد و او را به خانه...