ناخداحیدر با لنج خود مسافر و بارهای تجارتی حمل می كند. در یكی از سفرها دریا طوفانی می شود و ناخدا برای نجات جان مسافرها اموال تاجری به نام غفور را به دریا می ریزد. در پی شكایت غفور ناخدا را در پاسگاه ژاندارمری حبس می كنند تا اینكه دوست قدیمی اش،...
درویش خان، مردی كر و لال، و خانواده اش از طریق شبانی در صحرا زندكی می كنند. روزی درویش خان در صحرا می آرامد و خواب نما می شود. پس از بیدار شدن تخته سنگ عجیبی را زیر سر خود می بیند و آنرا به خانه می برد و به درختی می آویزد. درویش خان، روزهای بعد، قطعه...
یك كارگردان سینما به زادگاهش اصفهان می رود تا فیلمی درباره ی تاریخ فرهنگ شهر خود بسازد. او ناگهان یكی از شخصیت های فیلمنامه ی خود را می بیند و او را دنبال می كند. كارگردان، به واسطه ی قهرمان خود با گشت و گذار در گوشه و كنار و مشاهده ی آثار تاریخی شهر...
ناصر فرهمند، معلم ریاضی شهرستان، با اصرار همسرش خود را به مركز منتقل می كند. از همان آغاز با مشكلات گوناگون مالی رو به رو می شود. فرزندشان گم می شود. دوست و همكار سالمند ناصر با تلاش بسیار كودك را می یابد و بر اثر خستگی و هیجان سكته می كند و می میرد....
احمد خیرآبادی، پس از زخمی شدن در جبهه جنگ برای مداوا و استراحت به تهران برمی گردد. پدر احمد فوت كرده و مادرش به كمك او نیاز دارد. ربابه، نامزد احمد و بسیاری از دوستانش از احمد می خواهند كه در تهران بماند. احمد در كارخانه ای مشغول به كار می شود و در می...
رسول كه به اتفاق همسرش زینب و پسر كوچكش محسن در دزفول زندگی می كند، در تدارك جشن تولد پسرش است. او به همسر برادرش بهمن كه آموزگار است و در شهر دیگری زندگی می كنند می گوید كه برای شركت در تولد پسرش به دزفول بیایند. حمله هوایی عراق به دزفول شروع می شود...
رحمان كه با پدر پیر افلیجش، باباحمزه، در روستا زندگی می كند دو فرزند دارد: سیف الله و حجت. حجت به شهر مهاجرت كرده و در كارخانه ای مشغول كار است. رحمان كه در گاوداری ارباب ده كار می كرده به توصیه پدرش در زمین مزروعی شان مشغول كشت و كار می شود. ارباب می...
مادر لیلا و بهرام قرار است با گرفتن وام مسكن و خریداری یك خانه بچه هایش را از دردسرهای صاحب خانه شان، خورخور، نجات دهد. اما عجوزه ــ كه بیرون از شهر زندگی می كند و نمی خواهد آن ها روی آرامش به خود ببینند ــ پسرش، گنجو را وادار می سازد تا پول آن ها را...
وحید كه آرزوهای ناممكنی در سر می پروراند با موجودی عجیب به نام پاتال كه از یك كره جغرافیایی بیرون می آید آشنا می شود. پاتال به شرط آن كه وحید اجازه بدهد او به سرزمین اصلی اش بازگردد می پذیرد آرزوهای ناممكن اما كوچك او را متحقق كند. او و خواهرش به جای...
در روزهای بعد از بهمن 1357 خان ظالمی از روستا می گریزد. پیشكار او، كه مورد تنفر روستائیان است، اموالش را حفاظت می كند. همسر پیشكار از این بابت شوهر را شماتت می كند. خان در نامه ای به خواهرش جایگاه عتیقه هایی را كه پنهان كرده است اطلاع می دهد تا پس از...