باران آبی مایع به شکل قطره است که پس از سرد شدن بخارهای جوّی به وجود آمده و بر زمین میریزد. در زبان پهلوی بدان واران (waran) میگفتند.
وقتی هوای گرم به بالای آسمان صعود میکند، بخار آب را هم همراه خودش به بالا به داخل آسمان میبرد. در بالای آسمان، بخار آب سرد میشود و قطرههای آب دور ذرات ریز گرد و غبار موجود در هوا تشکیل میشود. مقداری از بخار آب هم به شکل کریستالهای ریز یخ منجمد میشود که قطرات آب سرد شده را جذب میکند. قطرات به شکل کریستالهای یخ، منجمد میشود و کریستالهای بزرگ تری را تشکیل میدهد که ما آنها را برف ریزه مینامیم. موقعی که برف ریزهها سنگین میشوند، پایین میافتند. برف ریزهها در مسیرشان رو به پایین با هوای گرم تر برخورد میکنند و ذوب میشوند و به صورت قطرات باران در میآیند.
مردی پیچیده که از قهرمان گرفته تا کلاهبردار شناحته می شود،"توماس ادوارد لاورنس" راه خود را برای بدست آوردن افتخار به بیابانهای عربی به عنوان سربازی عادی تحت نامی مستعار ادامه می دهد و...
"لیزا مکلین" زنی ایتالیایی با همسر آمریکایی خود "رابرت" در کلوپی شبانه در پاریس جر و بحث می کند.روز بعد او به سفری کاری می رود اما "لیزا" اعلام می کند دیگر نمی خواهد او را ببیند.او متوجه می شود هواپیمایی که همسرش در آن بود سقوط کرده و همه مسافران جان...
ارتش آمریکا از طرف اقوام زندانیان سفید پوست کومانچیها تحت فشار است تا آنها را آزاد سازد.یک مارشال فاسد،گوتری مک کیب توسط یکی از گروهبانان ارتش متقاعد می شود تا در مذاکره با آنها به او کمک کند.اما فقط دو اسیر آزاد می شود و...
رهبر یک گنگ خلافکار دوست پسر به سرقت محکوم شده اش را ترک می کند ، ولی او پس از آزادی پول حاصل شده از سرقت را به جیب می زند. برای انتقام، گنگ پسر او را گروگان می گیرند و پول سرقت را به عنوان باج طلب می کنند....
همسر دو "سم بورتون"، "ندی"، یک زن سرخ پوست (از نژاد هندی) است. در نتیجه فرزند آنها، "پیسر" دو رگه می شود و مبارزه نژادی بین سرخ پوست ها و سفید پوست ها در خانواده بورتون شروع می شود. "سم" و "ندی" در این بین کشته می شوند. "پیسر" سمت سرخ پوست ها را می گیرد و...
در آخرین سالهای امپراتوری روم، دختر اشراف زاده ای ثروتمند عاشق برده ای مسیحی میشود....
"ویرجینی" جوان بر خلاف خواست پدر ثروتمند خود "آلبرت"، با دندانپزشک خوش چهره "هروی داندیو" ازدواج می کند.پس از سه ماه زندگی همه شور و علاقه آنها از بین رفته و پس از مشاجره ای، "هروی" خانه را به مقصد یک کلوپ شبانه ترک می کند.او در کلوپ با "آنتیا" آشنا می...
"نازارین" کشیشی است که تصمیم می گیرد زندگی پاک و با صداقتی بر اساس آموزشهای مسیح را ادامه دهد اما دیگران تنها به او بی اعتمادی و تنفر را نشان می دهند و...
ماریو در هانوفر به عنوان یک معدنچی مشغول بکار است، اما پس از اینکه کارش را از دست می دهد تصمیم می گیرد به ایتالیا بازگردد. اما توتونو پاسپورت او را ربوده و بعدها به او پیشنهاد یک کار می دهد و...