قهرمان غمخوار قلاویز جوان خجالتی شهرستانی، با رتبه اول در رشته علوم آزمایشگاهی از دانشگاه فارغ التحصیل شده است. نیلوفر پاكزاد همكلاسی اوست كه در آزمایشگاه بیمارستانی كه پدرش مدیریت آن را بر عهده دارد، مشغول به كار است. بین قهرمان و نیلوفر رابطه...
قبل از شهریور 1320 ، رضاشاه امر به سر شماری می كند. او در تنها سفر خارجی اش (به تركیه) دریافته كه آتاتورك نفوس تركیه را از همین طریق می داند. شیوه ی سر شماری متفاوت است: همه باید درخانه ها باشند تا سرشماری درست از كار در بیاید. عده ای از عوامل نظمیه از...
در زمان سلطنت احمد شاه، تاجری فرنگی به بهانه رونق فرهنگ و هنر قصد دارد با پركردن چند صفحه از چند موسیقی دان ایرانی، ردیف های اصیل ایرانی را كه در حال فراموشی است، از گزند گذر زمان محفوظ نگه دارد. به همین منظور از آقاحسین دلنواز خواسته می شود كه جمعی...
مترسكی با چهره ای سفید و دو دست چوبی، كه دو پرنده به آن آویزان است، در كشتزار است. عبدالله ( فرامرز قریبیان)، كه تنها راننده ی روستا است، روی چهره ی سفید مترسك چشم و دهان و بینی می كشد و كلاه خود را سر آن می گذارد. صبح روز بعد پیرزنی به نام ننه صغری در...
نظر جوان بیست و یكی دو ساله ای است كه روزی در مینی بوس با ریحانه آشنا می شود و ازدواج می كنند، اما حرف های ناپسندی كه در مورد مادر ریحانه وجود دارد او را مجبور می كند تا ریحانه را طلاق بدهد. ریحانه هم به این تصمیم تسلیم می شود اما نظر در برابر دادگاه...
دكتر مینو رحمانی متخصص زنان و زایمان، شوهرش مرده است و در حالی كه قصد دارد با داریوش ازدواج كند، نگران تنها فرزندش امیر است. از سوی دیگر امیر بیشتر اوقات خود را با پدرام كه یكی از دوستان هم دوره دانشگاهی اش است می گذراند. در یكی از روزها، پدرام كه...
نسل جادویی از جوانان امروز می گوید. از استعدادها، خلاقیتها و زمینه های زندگی ـ عشق ـ جسارت و شادابی، نسل جادویی حدیث جوانانی است كه آینده را می سازند.
در فیلم بمانی بیننده ی سرنوشت سه دختر ایلامی هستیم: اول مدینه دختری قالیباف است و چون با سربازی كه سفارش دهنده ی فرش به او بوده در شهر دیده می شود توسط برادر و دوست برادرش كشته می شود. آن ها معتقد بودند كه مدینه فاسد شده بود. دومین دختر نسیم است كه در...
چهلمین روز بعد از آغاز جنگ تحمیلی، دریاقلی سورانی پس از آن كه خانواده اش را از شهر آبادان راهی می كند، به اوراق فروشی خود در حاشیه بهمن شیر برمی گردد و با ماجراهایی روبرو می شود...
آقای “عزیزی” که سرپرست بخش تعمیرات و نگهداری پالایشگاه آبادان است برای مراسم خواستگاری دخترش آماده میشود و “ستاره” دختر دیگرش در همان روز قصد سفر به تهران برای شرکت در جشن خداحافظی یکی از دوستان هم دانشگاهی اش را دارد. پدرش به این سفر مشکوک است...