چند زن و مرد كه به قصد پیك نیك به صحرا رفته اند با دو «غول» روبرو می گردند. غول ها بخاطر یكی از دخترها با هم درگیر می شوند و كارشان به شهر كشیده می شود. تمدن شهری متدرجاً از آن ها دو موجود متفاوت می سازد. غول های بیابانی در شهر می آموزند چگونه زندگی...
رحیم شل (بهمن مفید) در تعقیب سیف نزول خوار (غلامرضا سركوب) است كه سال ها پیش از نامزدش گل بانو (پوری بنائی) هتك حرمت كرده و دختر خود را در رودخانه غرق كرده است. سیف آقا یدالله (محمدتقی كهنمویی) را با چك ها و سفته هایی كه از او در اختیار دارد تحت فشار می...
فرزین مكانیك جوانی است كه در كارخانه ی آقای دولتمند كار می كند. او با خاطره، دختر دولتمند، آشنا می شود و به تدریج به هم دل می بندند. وردست شوخ طبع فرزین نیز به دوست خاطره علاقه مند می شود. دولتمند با این وصلت مخالف است و تصمیم دارد دخترش را به عقد...
گروهی یاغی به رهبری اكبر گرگ به قتل و غارت مردم مشغولند. تفنگچی ماهری به نام داش غلام و دوستش سهراب رو در روی آنها قرار می گیرند. داش غلام كه از بهارك، دختر كدخدا، مراقبت می كند ستار، پسر گرگ، را با خود همراه می كند. پس از سال ها بهارك و ستار بزرگ و به...
شعبان از شیراز برای كار به تهران می رود، و در استودیو فیلمبرداری با فرشته آشنا می شود. نصرت، كه كارگردان استودیو است، فرشته را به دلیل اجتناب از برهنگی در صحنه های فیلم جواب می كند شعبان و فرشته با هم همراه می شوند. فرشته در كاباره ای آواز می خواند و...
نازی و رضا و فرهاد از كودكی با هم بزرگ شده اند. فرهاد به وكالت مشغول است و رضا روزگار را به بطالت می گذراند. آن دو به نازی علاقه دارند، اما نازی و پدرش سرهنگ به رضا اعتنائی نشان نمی دهند و فرهاد برای خاطر رضا از عشق خود صرف نظر می كند. رضا درس می خواند...
اميد (سعيد راد) قرارداد شيرين (ملوسك) را با صاحب كاباره اي فسخ مي كند و، پس از مراسم ازدواج، او را به ويلايش در شمال مي برد. فروغ (شورانگيز طباطبائي)، همسر سابق اميد، هشت ماه پيش خانه و زندگي اش را ترك كرده است. سايه ي فروغ همچنان بر خانه سنگيني مي كند،...
زهره دختر فقیری است كه با مسعود آشنا می شود؛ اما اشرف، پدر مسعود كه مرد متمولی است، با ازدواج آن دو مخالفت می كند. زهره وانمود می كند كه یتیم است؛ اما جهانگیر فاش می كند كه عصمت، مادر معروفه ی زهره، در قید حیات است. مسعود، به رغم نظر پدرش، با زهره...
«مرتضی» مرد جوانی كه به علت خلافكاری و اشتباه به پنج سال زندان محكوم شده، پس از آزادی به سراغ دختر مورد علاقه اش «مهری» می رود. اما او به ازدواج اجباری مردی به نام «اوستافرج» درآمده است. اوستا فرج در قبال مبلغی پول حاضر است مهری را آزاد كند. در همین...
سال 1290 در منطقه ای كردنشین، كه همه ی اهالی اسلحه ی خود را به قوای دولتی تحویل داده اند. حیدر (رضا بیك ایمانوردی) و برادرش صفدر (عزت الله رمضانی فر) نعل بند هستند. حیدر به دختری به نام بهاره (بنفشه بهاره) علاقه دارد و او را به واسطه ی نائب امینه (غلامرضا...