پیرمرد و پیرزنی به طور مرموزی در جزیره كیش می میرند و اجسادشان ناپدید می شود، بازماندگان آنها برای پیدا كردن و بردن اجساد به جزیره می آیند.
پسربچه ای تحت تأثیر قصه های یك پرستار مهربان و تخیلات خود به كمك یك دختر سرطانی می شتابد.
نوذر پس از آزادی از زندان به سراغ برادر خود، عبدالحمید، می رود تا سهم خود را از پولی كه شركت نفت بابت تصاحب خانه ی آن ها پرداخته بگیرد. حمید، كه نگهبان شركت نفت است و از آمدن نوذر به عنوان كارگر حفاری در شركت نفت مشغول كار می شود و به آسیه، دختر لال...
محمد علی پس از دو سال به زادگاهش باز می گردد. قنات ده خشك شده و ساكنانش به كاروانسرای زیارتگاهی پناه برده اند. علت خشك شدن قنات چاه عمیقی است كه فرد متمكنی به نام (كربلایی علی) در حریم قنات حفر كرده. محمد علی تصمیم می گیرد قنات كور شده را لایروبی كند....
محمود، شوهر مریم بانو، برای پیوستن به یك زن جوان مطلقه همسرش را ترك می كند و به امارات متحده عربی می رود. بانو ـ كه زنی اهل ذهن و شعر و فرهنگ است ـ از روی دلسوزی و برای یافتن همدم، كرمعلی باغبان همسایه و هاجر همسر مریض احوال باردارش را كه اتاق محل...
در بحبوحه ی جنگ +دوم جهانی و اشغال ایران توسط ارتش متفقین دكتر راستان برای مداوای شوهر خواهر خود به ایل قشقایی می رود. در آن جا با امیر هوشنگ، از بزرگان ایل و یاغی گری های قباد و دسته اش آشنا می شود. او به شیراز باز می گردد. برادر كوچكش، علی، سر كرده ی...
روستای محل سكونت «شیرك» مورد هجوم گرازها است. پدر شیرك را گرازها كشته اند. حاج خالو دشتبان روستا نیز به دلیل پیری و كم سو بودن چشم نمی تواند به خوبی انجام وظیفه كند. شیرك به قصد كمكبه حاج خالو، سگی را با مقداری خرما از كولی ها تاخت می زند و به اتفاق...
دكتر هادی بارانی، از سال ها پیش تلاش می كند با كمك داروهای گیاهی، راهی برای درمان سرطان بیابد. او علاوه بر كار در بیمارستان، مطب كوچكی دارد كه هر روز مملو از بیمارانی است كه برای مداوا به او مراجعه می كنند. دكتر آهی، همكار دكتر در بیمارستان به او می...
مرد غریبه ای با نام مستعار دكتر، وارد روستایی می شود و در خانه ای ییلاقی سكنی می گزیند. سوء ظن اهالی روستا برانگیخته می شود. دكتر كه در پی فرصت است تا از كشور خارج شود، در خانه روستایی، گذشته و افكار پریشان خود را مرور می كند. سال ها پیش در ارتباط با...
محمود نویسنده ای است كه برای نوشتن باقیمانده ی كتاب جدید خود در پی یك كم كاری طولانی، به باغ پدری خود در دماوند پناه آورده است. اما در باغ درخت گلابی قدیمی كه برای محمود سرشار از خاطره است میوه نداده و باغبانان از او می خواهند كه در مراسمی آیینی...