رینو (Reno) شهری در شمال ایالت نوادا در ایالات متحدهٔ آمریکا است. در دههٔ ۱۹۵۰ م و قبل از آن، رینو مرکز قمار آمریکا بود، ولی در بیست سال اخیر جای خود را به لاس وگاس دادهاست. امروزه کازینوهای این شهر توریستها را از شمال کالیفرنیا جذب میکنند.
یک نجیب زاده فرانسوی به همراه ملازمش بصورت اتفاقی توسط یک جادوگر سالخورده به آینده فرستاده می شوند. او با کمک نوادگان خود تلاش می کند راهی برای بازگشت به خانه پیدا کرده و از طرفی به فرهنگ و تکنولوژی عصر مدرن کنار بیاید...
"اما" دختری بسیار جذاب و در عین حال پاک و معصوم است.او با"دکتر کارلو پایوا" مردی که "اما" علاقه چندانی به او ندارد اما دوست پدرش است ازدواج می کند."کارلو" او را دوست دارد اما تصمیم می گیرد برای بیدار نکردن او از خواب در اتاق جداگانه ای بخوابد."اما" پس از...
"آنتونیو لوپز" هنرمندی است که تلاش می کند نقاشی درختی که مدتی پیش از حیاط خانه اش کاشته را طراحی کند.هر سال با سر رسیدن پائیز این خواسته او خود را نشان می دهد اما او هیچگاه تصویری کاملی از درخت نکشیده و...
"دیوید سلون" برای مسابقات کیک بوکسینگ عازم ریو می شود.در آنجا او دو جوان را نجات داده و یک تاجر برده را متوقف می کند...
"لئو لوزان" جوام بین دو دنیا گیرافتاده است،ساختمانی کثیف که به همراه خانواده مشکل دارش در آن زندگی می کند و دنیایی خیالی که بوسیله نوشته هایش برای خود ساخته است.در حالیکه او بزرگ شدن را تجربه می کند،احساسش نسبت به هر دو دنیا دستخوش تغییرات می شود...
صیادی با صید تازه خود که یک ماهی بزرگ است به خانه بازمی گردد. این ماهی در شکل واقعی و خیالی بر کل فیلم سایه افکنده است.او به نیویورک می رود اما نامه ای به او می رسد که مجبور می شود برای مراسم عروسی خود به آریزونا برود...
"پائولینو" و "کاملیا" زن و شوهری هستند که در دوران جنگ داخلی اسپانیا به مناطق روستایی سفر می کنند.آنها جمهوریخواه بوده و به همراه دستیار لال خود "گوستاوت" به اشتباه وارد سرزمینهای شورشیان شده و دستگیر می شوند و...
شاهزاده ای از جنگلهای بارانی آمازون برای مبارزه با خطری که جنگل را تهدید می کند به لس آنجلس می رود.پسر ثروتمندی به او می گوید برای موفقیت در ماموریتش باید به تلویزیون برود و...
"نیکیتا" که محکوم شده است در عوض رفتن به زندان،هویتی جدید به دست می آورد و آموزش داده می شود تا به عنوان یک جاسوس و آدمکش حرفه ای عمل کند...
"انزو" و "ژاک" مدت زیادیست که یکدیگر را می شناسند.دوستی آنها از دوران کودکی شان در مدیترانه آغاز شده است.آنها یک نقطه مشترک دارند،غواصی.روزی پدر "ژاک" در حادثه ای کشته می شود و این واقعه باعث جدایی آن دو می شود و...