دختری كولی به نام لیلا (وجستا) به واسطة یك معروفه به نام ملوك (دلیله نمازی) به عقد محمود (محمود بهرامی) در می آید. محمود با نقشة قبلی لیلا را وادار به طلاق می كند و او را به ملوك می سپارد تا با مردی به نام سهراب (علی محزون) آشنایش سازد. پس از آن لیلا همراه ملوك به شمال می رود و با جوانی به نام پرویز (تقی مختار)، كه پسر سهراب است، آشنا می شود. آن دو به هم علاقه مند می شوند. به خلاف رأی سهراب، كه از سابقة لیلا با خبر است، آن دو با هم ازدواج می كنند. پرویز به سربازی می رود و به جبهة جنگ ظفار اعزام می شود و پس از خدمت معاف می شود. پرویز، قبل از ترك جبهه، نامه ای از پدرش دریافت می كند حاكی از این كه لیلا در خانه ای عمومی در آبادان دیده شده است. پرویز به آبادان می رود و لیلا و مردی را، كه لیلا را به خانه ی عمومی كشانده، به قتل می رساند. پرویز در تهران ملوك را نیز از پا در می آورد، و پس از دستگیری و قبل از اعدام درمی یابد دختری را كه او در آبادان كشته خواهر دوقلوی لیلا بوده است. پرویز، سرانجام، لیلا و پدر و فرزندش را ملاقات می كند.