قدم همسرش را كنار رودخانه رها می كند تا ساعتی بعد به او ملحق شود. وقتی قدم بازمی گردد با جسد همسرش مواجه می شود كه به عنف از او هتك حرمت شده است. قدم در كنار جسد همسرش كمربندی را می یابد كه خود سال ها پیش به هاشم بخشیده است. قدم به همراه برادر همسرش سراغ هاشم می روند و او با اكراه می گوید كه كمربند را به پسرش بخشیده است. قدم موضوع قتل همسرش را برای هاشم بازگو می كند، و وقتی پسر هاشم را گرفتار می كنند به خواهش هاشم فرزندش را بر او می بخشند، اما پسر كه نسبت به بخشش قدم تردید دارد با چنگك به ایرج حمله می كند و او را از پادرمی آورد و خود بر اثر سقوط از پشت بام كشته می شود.