گویا دختر و پسری بر اثر تصادف، در دریاچه سد كرج غرق شده اند و مردم و مأموران قصد دارند اجساد آنها را از آب بیرون بكشند. قطع به نمایی از استخر و كامران كه در حال شنا كردن است. او زندگی مرفه و خوبی دارد و جزو دانشجویان ممتاز است اما در مقطعی از زندگی اش دچار ناامیدی مطلق شده و لب به غذا نمی زند و شب ها نیز نمی خوابد. او دوستی صمیمی به نام منصور دارد كه به او پناه می برد. منصور نیز در زندگی اش مشكلات زیادی دارد. مادرش در آسایشگاه بستری است، خواهرش زندگی نابسامانی دارد و صاحبخانه نیز از او به خانه راه نمی دهد. كامران و منصور روزها در خیابان سرگردان به این سو و آن سو می روند و شب ها نیز در مسافرخانه می خوابند. آنها همین طور بی انگیزه روزگارشان را سپری می كنند. منصور و كامران در حالی كه با ماشینی كه دزدیده اند در خیابان چرخ می زنند با دختری به نام آیدا آشنا می شوند و منصور دلبسته او می شود. آیدا دختری پرشور و ظاهراً امیدوار به زندگی است. او برای مدتی باعث می شود منصور ناراحتی و مشكلات زندگی اش را فراموش كند و از حالت منفعلی كه داشت خارج شود. اما سكوت و اندوه كامران و گرایش او به مرگ همچنان دغدغه منصور است. تا اینكه وضع جسمانی كامران به هم می ریزد و در بیمارستان می میرد. منصور این بار دچار ناامیدی كامل می شود. از سویی نیز آیدا را كه به رابطه اش با منصور پی برده اند از خوابگاه اخراج می كنند. او هم ناامید شده و می گوید قرار است برایش خواستگار بیاید، اما با پیشنهاد منصور به شمال می روند. در پایان به نظر می آید كه ماشین آنها دچار تصادف و در سد غرق می شود. و این در واقع همان نمای اول فیلم است، اما در نمای آخر، آنها با ماشین در جاده ای مه گرفته كوهستانی دور می شوند.
توضیحات :
با فیلمنامه درخشان پرویز شهبازی ، دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از جشنواره فجر