یامان در یکی از محله های پایین استانبول و در یه خانواده ی فقیر و البته خلاف به دنیا آمده او پسره بسیار باهوشی هستش ، در مقابل اون مِیرا دختره بسیار زیبا و البته بچه ی بزرگ خانواده ی ثروتمند فاروک و سوده هستش. در یه جریان جالبی این دو با هم ملاقات می کنند و در اولین ملاقات آنان اتفاق جالبی می افتد .
اون روز به زندگی آروممون یه بمب افتاد … و از اون روز دیگه هیچ چیز مثل سابق نشد . یامان پسری از خانواده ای ساکن پایین شهر طی شرارت برادرش یک شب رو در بازداشتگاه میگذرونه . با حکم دادگاه برادرش به حبس محکوم میشه و یامان آزاد میشه . وکیلی به اسم سلیم که زیر سایه همسرش ثروت زیادی داره همیشه پرونده هایی که مربوط به مشکلات اجتماعی حوونا میشه رو برمیداره و این بار هم شانس با یامان یار میشه و سلیم از یامان خوشش میاد و وقتی میفهمه یامان مشکل خانوادگی داره و از خونه طرد شده هرطوری هست اونو به خونه خودش میبره . تو همسایگی خونه سلیم در بالای شهر دختری خوشگل به اسم میرا با خونوادش زندگی می کنه و دوستی شیطنت باز به اسم ایلول داره . عشقی که بین یامان و میرا به وجود میاد همه چیز رو تغییر میده و دیگه هیچ چیز برای یامان و میرا و حتی اطرافیانشون مثل سابق نخواهد بود …