اليف که زندگيش زير سايه مادر خوندش گذشته ، با اصرار دوستش در يک مغازه ای کار ميکنه که زندگيش کاملا عوض ميشه .در یکی از شبها الیف و دوستش در جشنی که شرکت کرده بودند بولوت رو که ميبینند در يک نگاه عاشق همديگه ميشن و … بولوت واقعيت زندگی اليف رو ميفهمه و داستان مثل روياشون تبديل به کابوس ميشه اليف با متهم کردن اون به کلاهبرداری ترکش ميکنه و مادر خونده اليف ميخواد که اون با مردی پنجاه ساله که متاهل هست ازدواج کنه و تنها راه نجات اليف بولوت هست ولی با وجود مانع خانوادگی بولوت و اليف يک چيز خطرناک ديگه ی وجود داره به اسم آلاز نويان که پدرش رو مرده فرض ميکرد يهو ميفهمه جهان گيرای هست و بولوت برادر واقعيش هست و آتش انتقام او هر چيزی که سد راهشه ميسوزونه و در اين داستان عشق پيروز ميشه يا…