یت (Helfer)، مدیر اجرایی حسابداری، به کنکون با دوست پسرش اریک، مدیر اجرایی توسعه بلند پروازانه، برای استراحت و آرامش نیاز دارد. اما خوشبختی که توافق کردند، 90 درصد عاشقانه است و تنها 10 درصد کار هر چیزی جز این نیست. پس از ورود، اریک یاد می گیرد یک برجسته توسعه املاک و مستغلات یک مهمان در رفت و آمد مکرر خود است. اریک با تمایل به استفاده از فرصت برای کسب و کار بالقوه اریک، این سرمایه گذاری جدید را دنبال می کند و کیت را به دستگاه های خود باز می کند. خوشبختانه، شپ (Campbell)، مدیر فعالیت های این خاندان، دوست قدیمی کیت از روزنامه اردوگاه اردوگاه خود است و بیش از آنکه مایل باشد برای کمک به پر کردن ساعت های انفرادی خود با سرگرمی و ماجراجویی باشد. همانطور که دوستان قدیمی وقت بیشتری را با هم تلفیق می کنند و مجددا به هم می زنند، کیت از رویاهایی که او داشت استفاده می کند، یادآوری می شود و زمانی که زمان تغییر دوره را می فهمد، متوجه می شود...