فیلم دارای مجموعه‌ای از روایات تودرتو است که در بخش‌هایی به هم مربوط و متصل می‌شوند. ۱- حسین (ابوالفضل کاهانی) جوانی است بیکار که به تازگی اعتیاد خود را ترک کرده است. او برای تهیه‌ی داروی اعصاب به داروخانه‌ای می‌رود، اما داروخانه‌چی(شهرام مکری) او را به موزه‌ای هدایت می‌کند که در آن کسی منتظر اوست... ۲- سه مرد(محمد ساربان، بهزاد دورانی و محمود بهرازنیا) قصد دارند با همراهی چند تن از دوستانشان یک سالن سینما را به آتش بکشند. ۳- در سالگرد وقوع یک اتفاق تاریخی مهم، بناست در یک سالن سینما فیلمی پخش شود. چند دانشجوی علاقه‌‌مند به سینمای ایران ایستاده در حیاط و در انتظار آغاز اکران فیلم هستند. اکرانی که شاید هرگز برگزار نشود. ۴- شهرام مکری فیلمی به نام «جنایت بی‌دقت» ساخته که در آن درجه‌دار ارتش (بابک کریمی) با همراهی گروهی از نظامیان به روستایی آمده است تا یک موشک به جا مانده از دوران جنگ را خنثی کند. اما در بدو ورود به روستا با جوانانی روبرو می‌شود که در تلاشند تا فیلمی قدیمی را در فضای باز چشمه اکران کنند. چشمه‌ای که طبق شایعات محلی سال‌هاست تصویری را بازتاب نمی‌دهد... ۵- دختری طراح (راضیه منصوری) باید پوستر یک فیلم را به سالن سینمایی که فیلم بناست در آن اکران شود برساند، اما با مادرش(فریبا کامران) در راه تصادف می‌کنند. دختر پس از اتفاقاتی به سالن سینما می‌رسد، اما چیزی درست پیش نمی‌رود.