دیوید وارنر (انگلیسی: David Warner؛ زاده ۲۹ ژوئیهٔ ۱۹۴۱(1941-07-29)) هنرپیشه اهل بریتانیا است. وی از سال ۱۹۶۲ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به مینی سریال در آغاز ، تایتانیک، جیغ ۲، سیاره میمونها، طالع نحس،قبل از اینکه بخوابم ، مورگان، بیمار مناسبی برای درمان، سگهای پوشالی و پراویدنس اشاره کرد.
مادربزرگ برای نوه اش "رزالین" داستان عجیب دختران بیگناهی که عاشق غریبه هایی جذاب اما خطرناک شده اند را تعریف می کند.با کامل شدن ماه آنها ناپدید شده و گرگها در میان جنگلها پیدا می شوند...
"ابنزر اسکروچ" تاجری خسیس و خودرای است.او از کریسمس متنفر است و تنها به درآوردن پول اهمیت می دهد.اما سه روح در شب کریسمس به دیدن او می آیند و...
"دکتر مارتین هفروبر"،بزرگترین جراح مغز و اعصاب دنیا،"دولورس بندیکت" را در یک تصادف رانندگی مجروح می کند.او مغز "دولورس" را به تکنیکی که خود اختراع کرده جراحی می کند.پس از بهبودی،آنها عاشق هم شده و با هم ازدواج می کنند اما...
یک هکر کامپیوتری به دنیای دیجیتالی وارد شده و مجبور می شود وارد بازی خطرناکی که تنها شانس خروجش یک برنامه افسانه ای امنیتی است شود...
پسری جوان بطور اتفاقی به گروهی دورف که به دنبال دزدیدن گنیجنه های مختلف در زمان سفر می کنند می پیوندد...
وقتی "جک قاتل" از ماشین زمانی استفاده می کند تا از زمان خودش فرار کند،"اچ جی ولز" او را تا قرن بیستم تعقیب می کند و...
در سال 1914 "ریچارد هنای" مهندس معدنی است که قبل از بازگشت به آفریقای جنوبی مدت کمی در بریتانیا ساکن می شود.اما وقتی همسایه پیر او کلنل "اسکادر" با عجله به اتاق او وارد می شود و داستانی مبنی بر اینکه جاسوسان آلمان در کشور مخفی شده و برنامه ای برای شروع...
سال 1943،جبهه های روسیه."رولف استینر" پس از یک ماموریت موفق دیگر به مقام گروهبانی ترفیع پیدا می کند.در همین حین "کاپیتان استرانسکی" به رهبر جدید گروه او منصوب می شود.پس از نبرد خونین گروه او به رهبری "ستوان میر" شجاع . کشته شدن او،"استرانسکی" ترسو ادعا...
"کلایو لانگهام" شبی زجر آور را در تختخواب خود گذرانده و از مشکلات سلامتی رنج می برد.او مردی تلخ زبان بوده و از طریق فلشبک نشان داده می شود خانواده اش چقدر کینه توز هستند و...
رابرت و کاترین به نظر می رسند همه چیز در زندگی دارند. آنها زوج خوشبختی هستند و رابرت سفیر آمریکا در برتانیا است، اما آنها به دنبال داشتن فرزندی هستند. وقتی کاترین یک بچه مرده به دنیا می آورد رابرت به پیشنهاد یک کشیش بچه سالمی را که ماردش هنگام...