توشیرو میفونه (به ژاپنی: 三船 敏郎) (زاده ۱ آوریل ۱۹۲۰ - درگذشته ۲۴ دسامبر ۱۹۹۷) بازیگر ژاپنی است. وی در ۱۷۰ فیلم ایفای نقش کرده است.
"کیوکو" و همسرش قصد دارند یک کافی شاپ تاسیس کنند. اما کم کم به کارمند بانکی که قصد گرفتن وام از آنرا دارد نزدیک می شود و...
"کیچی ناکاجیما" کارخانه داری ژاپنی است که دچار ترس زیادی از جنگ هسته ای می شود.این اتفاق موجب تاثیر گذاشتن بر روی زندگی و خانواده اش می شود...
پس از سپری کردن سالها در سفر و به وجود آوردن شهرت به عنوان بزرگترین سامورایی ژاپن،"تاکزو" به کیوتو بازمی گردد."اوستو" منتظرش است اما او برای به چالش کشیدن "کندو" رهبر بهترین آموزشگاه منطقه بازگشته است برای اثبات شجاعت و مهارت خود او عمدا پا در کمینی...
یک سامورایی کهنه کار به درخواست مردم روستائی برای حفاظت از آنها در برابر دزدان پاسخ مثبت می دهد.برای اینکار او 6 سامورایی دیگر را هم برای کمک می آورد.آنها به مردم روستا آموزش می دهند که چگونه از خود دفاع کنند و در عوض مردم به آنها روزانه سه وعده غذای...
"تاکزو" به همراه بهترین دوستش "ماتاهاچی" دهکده را برای پیوستن به ارتش ترک می کند.پس از شکست،آنها در خانه "اوکو" یک بیوه و "آکمی" دختر او پناه می گیرند."اوکو"،"ماتاهاشی" و "آکمی" به کیوتو می روند اما "تاکزو" به دهکده باز می گردد.او به جرم خیانت دستگیر می...
زنی پنجاه ساله که دیگر نمیتواند مردان را جذب کند به زندگی غم انگیز خود نگاهی می اندازد.زمانی که اوهارو در دربار امپراطوری قرار داشت عاشق مردی پائینتر از سطح خود می شود.رابطه آنها آشکار شده و اوهارو با همراه خانواده اش تبعید می شوند.برای او اتفاقات...
یک کهنه سرباز ژاپنی که پس از جنگ دچار مشکلات روانی شده به جزیره پوشیده از برف کامدا سفر می کند،جائی که درگیر یک مثلث عشقی با بهترین دوست و زنی بدنام می شود...
"ایچیرو آیوئه" نقاشی جوان با بازیگری مشهور به نام "میاکو ساجیو" که برای گذراندن تعطیلات در کوهستان به سر می برد برخورد می کند.او "میاکو" را سوار کرده و بطور اتفاقی در یک مسافرخانه ساکن می شوند.یک روزنامه نگار این برخورد آنها را به یک دروغ بزرگ تبدیل...
یک کشیش،یک هیزم شکن و مردی دیگر از طوفان به مکانی به نام راشامون پناه می برند.کشیش و هیزم شکن داستان سامورایی را که هیزم شکن جنازه اش را سه روز قبل در جنگل پیدا کرده بازگو می کنند و ...
یک جراح در حین عمل جراحی خود را زخمی کرده و مبتلا به بیماری سیفلیس می شود.زندگی پزشک نابود می شود اما برخلاف بیمارش او زندگی دیگران را با خود نابود نمی کند...