میا فارو (انگلیسی: Mia Farrow) هنرپیشه آمریکایی و نامزد دریافت و برندهٔ جوایز مختلفی از جمله گلدن گلوب، بافتا و سن سباستین بهترین بازیگر نقش اول و مکمل زن میباشد. فارو علاوه بر بازیگری، به فعالیتهای بشر دوستانه نیز مشغول است و در سال ۲۰۰۰ به عنوان سفیر صلح و دوستی یونیسف برگزیده شد. او همچنین چندین بار از منطقهٔ بحرانزدهٔ دارفور سودان بازدید کرده و سایتی را برای کمک به پناهجویان دارفوری که قربانی نسلکشی قومی شدهاند راهاندازی کرده است و گزارشها و عکسهای خود از این منطقه را در سایت مزبور قرار میدهد. این عکسها در مجلهٔ پیپل نیز به چاپ رسیدهاند. مجله تایم نیز در سال ۲۰۰۸، میا فارو را به عنوان یکی از ۱۰۰ نفر تأثیرگذارترین مردم جهان انتخاب کرد.
در اقدامی برای رساندن یک بازیگر به معشوقه خود،یک مامور استعداد یابی توسط گنگستری حسود با معشوق او اشتباه گرفته می شود و...
«زليگ» (آلن) چهره ي جنجال برانگيز دوره ي بحران اقتصادي آمريکاست که قابليتش براي همسان شدن با هر کسي که در جوارش قرار مي گيرد، دنيا را مبهوت مي کند. قابليتي که ناشي از ميل او به پذيرفته شدن در جامعه است، ميل به حل شدن در ميان جمع، ميلي که باعث مي شود...
یک مخترع حواس پرت و همسرش دو زوج دیگر را برای آخر هفته به خانه تابستانی خود در حومه شهر سال 1900 دعوت می کنند و...
یک تک شاخ شجاع و یک شعبده باز با پادشاهی شرور که قصد دارد همه تک شاخهای دنیا را دستگیر کند مبارزه می کنند...
داستان گروهی از اسکیت سواران کوهستان که بعد از فروریختن بهمن بر سرشان تلاش میکنند که زنده بمانند.
ازدواج "مافن" با "دینو کورلی" اتفاق بزرگی است.اما کشیش سالخورده زیاد برای اجرای مراسم مطمئن نبوده و مادر بزرگ خانواده پیش از اجرای مراسم در تحتخوابش از دنیا می رود و...
"هرکول پوارو" پس از کشته شدن یک وارث ثروتمند،چندین مظنون بر روی یک کشتی در رود نیل پیدا می کند.آیا او می تواند قاتل را پیش از رسیدن به بندرگاه پیدا کند؟
پس از مرگ دخترش، جولیا لوفیتنگ، یک زن خانه دار ثروتمند، به لندن حرکت می کند تا زندگی خود را دوباره آغاز کند. همه به نظر می رسد به خوبی تا زمانی که او از دست دادن فرزند خود و ارواح فرزندان دیگر خالی از سکنه است.
"نیک کریوی" که در لانگ آیلند زندگی می کند شیفته شیوه زندگی همسایه خود "جی گتسبی" می شود.او که در زندگی "گتسبی" غرق شده است شاهد تراژدی بزرگی می شود...
دکتر پاپول به زنان زیبا اعتماد ندارد: او می گوید زیبایی اخلاقی را ترجیح می دهد. او با همکارانش قرار می گذارد تا با زشت ترین زن رابطه برقرار کند. پس از مدت کوتاهی او با کریستین ساده در تعطیلات آشنا میشود و...