لوکاس هاس (انگلیسی: Lukas Haas؛ زادهٔ ۱۶ آوریل ۱۹۷۶(1976-04-16)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۸۳ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به تلقین، لینکلن، مریخ حمله میکند!، جابز، آخرین روزها، آلفا داگ، گردش شنلقرمزی، رز پریشان، همه میگند دوست دارند ، دختران مادی و ماجراهای دکه سمساری اشاره کرد.
مراکز چهار دوست دانشگاهی که جزو بازیگران کوچک هستند ، تنها زمانی متوجه می شوند که وقتی حرص و طمع آنها توجه جنایت های سازمان یافته را جلب می کند ، دنیای آنها به طور خطرناکی از کنترل خارج می شود.
یک پسر جوان به همراه دوستانش نشستی را برگزار می کنند که باعث احضار موجودات شیطانی می شود و...
یک دختر نیویورکی مقدمات ازدواج پدر خود با زنی زیبا را مهیا می کند در حالیکه خواهرش در حال نامزد کردن است...
در روزی عادی رئیس جمهور آمریکا اعلام می کند مریخیها به سمت زمین حرکن کرده اند.آنها فرود آمده و برنامه ای برای ملاقات ریخته می شود.اما همه چیز طبق نقشه پیش نمی رود و...
در دهه چهل اتفاق می افتد. یک پسر جوان یهودی توسط والدینش فراخوانده می شود تا به دختر جوانی کمک کند تا از پوسته خود بیرون بیاید، که پس از تماشای مرگ پدرش به دست نازی ها تحمیل شده است.
جوناس نایتنگال، یک متفکر متفکر مسیحی است که زندگی خود را در اطراف آمریکا برگزار می کند و با کمک دوستان و مدیر جین و همراهانش، جلسات احیا و انجام معجزات را به عهده می گیرد...
"رز" تحت سرپرستی خاواده "هیلیر" قرار می گیرد تا به عنوان خدمتکار برای آنها کار کند.شخصیت و اخلاقیات او به گونه ای است که همه مردان عاشقش می شوند و او از این موضوع مطلع است.او نمی تواند از دردسر با مردان دوری کند و...
"لاری لیوینگستون" یک روانشناس، سه سال بعد از طلاقش از یک مدل، آماده است تا تعهدی جدید را بپذیرد. او عاشق بیوه ای جوان به نام "بث" می شود که دو فرزند دارد. اما بث و بچه هایش هنوز درگیر سوگواری اند و لاری جادادن خود در این خانواده را مشکل می بیند...
"مایک لازلو" مهاجر مجارستانی که از پنجاه سال پیش به آمریکا مهاجرت کرده زندگی خوبی دارد.او به دختر خود "آن" که وکیلی موفق است افتخار می کند.به دنبال افشای اطلاعات محرمانه جنگ جهانی دوم توسط روسها،او متهم به جنایت جنگی می شود و...
در آینده ای که اکثر آب های روی کره زمین ناپدید می شوند، ما چند بچه که اکثر نوجوان بودند را پیدا کردیم که در پرورشگاه بزرگ شده بودند و به وسیله ی حاکمان طرد شده بودند...