هری کری (انگلیسی: Harry Carey؛ ۱۶ ژانویهٔ ۱۸۷۸(1878-01-16) – ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۷(1947-09-21)) یک هنرپیشه، کارگردان، و فیلمنامهنویس اهل ایالات متحده آمریکا بود. وی بین سالهای ۱۹۰۹ تا ۱۹۴۷ میلادی فعالیت میکرد.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به فرشته و راهزن، آقای اسمیت به واشنگتن میرود، رودخانه سرخ، دوئل زیر آفتاب و تو و من اشاره کرد.
"مایکل رینولدز" مردی ثروتمند است که خودروی اسپورتی زیبا، خانه ای گرانقیمت داشته و به تازگی در کار خود به موفقیت زیادی دست یافته است. تا اینکه یک بیمار در حال مرگ به نام "برندون" او را می رباید و...
تومستون آريزونا، سال 1879. «وايات ارپ» (راسل) که به تازگي کار کلانتري داج سيتي را رها کرده، همراه با همسرش، برادرانش، و همسران برادرانش، وارد شهر مي شود. «وايات» تصميم دارد اسلحه را کنار بگذارد و زندگي آرامي را شروع کند، ولي با مزاحمت هاي کابوي ها و...
در سال 1955،"مارتی مک فلای" نامه ای از دوست خود دکتر "امت بروان" دریافت کرد که در آن مکان ماشین زمانش را اعلام کرده است.اما یک کشف غیر منتظره "مارتی" را وادار می کند به کمک دوستش برود.به کمک ماشین زمان او به غرب وحشی سفر می کند و...
یک افسر پلیس در سالگرد دوست کشیشش که توسط یک قاتل سریالی کشته شده عزاداری می کند و...
در سال 2017 یک مرد ثروتمند به آخر زمین سفر می کند تا زنی کامل و بی نقصی که همیشه توی نظرش بوده را پیدا کند، اما او خبر ندارد که قرار است چه هرج و مرجی به وجود آید...
تابستان در مین از راه رسیده اما همه چیز در حال تغییر است.والها دیگر مانند دوران جوانی دو خواهر سالخورده به ساحل نزدیک نمی شوند."لیبی" نابینا بوده و خود را برای مرگ آماده می کند."سارا" مراقب خواهرش است اما از طرفی نگران ادامه این وضعیت و آینده خود است...
"ایگن" استعداد زیادی در نواختن گیتار کلاسیک دارد اما رویایش تبدیل شدن به یک ستاره موسیقی بلوز است.او برای کمک به آهنگساز افسانه ای "ویلی براون" مراجعه کرده و آنها به همراه هم به جائی که افسانه ها متولد شده و همه چیز آغاز شده می روند...
"راستی دنیس" مادر "راکی" نوجوانی بسیار باهوش و خونگرم اما با ظاهری عجیب و وحشتناک است."راستی" مادری بی احساس است که اغلب شیوه زندگی تندخویش با طبیعیت حساس "راکی" در تضاد است.او مصمم است تا "راکی" مانند نوجوانهای عادی زندگی کند و...
پسری سه قانون مهم درباره حیوان خانگی جدید خود را می شکند و گروهی از هیولاهای شیطانی را در شهر کوچک خود آزاد می کند...
داستان فیلم در مورد برادرانی می باشد که گروهی را تشکیل داده اند تا برای انتقام گرفتن، به بانک های حمله کنند...