چارلز فلیشر (انگلیسی: Charles Fleischer؛ زاده ۲۷ اوت ۱۹۵۰(1950-08-27)) یک هنرپیشه، و صدا پیشه اهل آمریکا است.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به زودیاک، کابوس در خیابان الم، چه کسی برای راجر رابیت پاپوش دوخت؟ اشاره کرد.
"رنگو" یک سوسمار معمولی است که اتفاقی وارد شهری بی قانون در غرب وحشی می شود که با ناامیدی در جستجوی یک کلانتر جدید است و...
"جرج" کمدینی موفق است که متوجه می شود دچار نوعی نارسایی خونی است و کمتر از یک سال برای زندگی وقت دارد."آیرا" کمدینی است که تلاش می کند شخصیت خود را بدست آورد.یک شب این دو در کلابی با هم کار کرده و "جرج" متوجه او می شود.او "آیرا" را استخدام می کند تا به...
انیمیشن قطار قطبی بر اساس کتابی با همین نام نوشته “کریس ون آلسبرگ” ساخته شده است.این انیمیشن تقریباً به همان اندازه کتاب موفق و جذاب از کار درآمده است و بیننده را با خود به راحتی تا پایان قصه میکشاند. داستان فیلم راجع به کودکیست که بر خلاف تمسخر...
نامه ها در قطب شمال توسط سگهای سورتمه تحویل داده می شوند اما موفقیت حمل و نقل هوایی،احساس نادیده گرفته شدن به "بالتو" و دیگر سگها می دهد.اما وقتی یک هواپیما در کوهستان سقوط می کند،آنها فرصت این را بدست می آورند تا ارزش خود را ثابت کنند...
"بالتو" به همراه دخترش "آلئو" پا در سفری ماجراجویانه برای شناخت خود می گذراند...
جری استال که به انتهای برنامه ترک اعتیاد خود نزدیک می شود، از کار خود در یک رستوران استعفا داده و با زنی جذاب به نام کیتی همراه می شود. آن دو به یک مسافرخانه رفته و او در مورد زندگی اش برای کیتی صحبت می کند و...
پس از مرگ یکی از دوستانشان به دلیل مصرف مواد مخدر،"اسپون" و "بوچ" تصمیم می گیرند اعتیاد را کنار گذاشته و به برنامه ترک اعتیاد دولت بپیوندند...
"بریکر" مردی است که هفت کلید محفظه های بخصوصی که خون مسیح را در خود نگه داری کرده و برای جلوگیری از افتادن به دست نیروهای شیطانی در سرتاسر دنیا پخش شده است را در اختیار دارد.اما شیطانی قدرتمند تلاش دارد کلید آخر را بدست آورده و دنیا را در آشوب فرو...
"وادا" با تعطیلات پیشرو روبرو بوده و تکلیف بزرگی دارد، نوشتن مقاله ای در مورد شخصی که تحسین می کند اما هیچگاه با او ملاقات نکرده است. او تصمیم دارد در مورد مادرش مقاله بنویسد اما به سرعت متوجه می شود چیز زیادی درباره او نمی داند...
هنگامی که باستر خانواده خود را ترک می کند با یک دایناسور به نام رکس آشنا می شود که در حال گلف بازی کردن است. او برای باستر توضیح می دهد که زمانی او یک دایناسور وحشی و کشنده بوده است و...