سواف برای فرار از زندگی شوربختانه اش تصمیم می گیرد به ارتش بپیوندد. با شروع جنگ خلیج او به همراه سربازان دیگر بعنوان دفاع از صحرا به عربستان صعودی فرستاده می شود. او به همراه هزاران سرباز دیگر که نه دشمن را می شناسند و نه از دلیل حضور خود در آنجا...
داستان فیلم دربارهٔ مردی است به نام "ویکتور ناورسکی" از کشوری فرضی در اروپای شرقی به نام "کراکوژیا" که پس از ورودش به فرودگاه بینالمللی جان اف کندی نیویورک بدلیل وقوع جنگ داخلی در کشورش و به رسمیت نشناختنش توسط آمریکا، نه اجازه ورود به نیویورک...
فیلم داستان "انید" و "ربکا" پس از تمام کردن دبیرستان آنها است.آنها هر دو در ارتباط با دیگران مشکل دارند و بیشتر زمان خود را با هم می گذرانند.اما وقتی آنها با "سیمور" آشنا می شوند زندگی "انید" برای همیشه تغییر می کند...
یک تیم تشویق که مقام قهرمانی سال گذشته را بدست آورده بودند، متوجه می شوند که کاپیتان سابق تیم همه اطلاعات آنها را از مدرسه ربوده و مجبور هستند در مسابقات امسال با او رقابت کنند...
"جاش" و "تیفانی" از دوران کودکی با هم بودند. "بث" دختری زیبا و بلودندی است که با "جاش" به دانشگاه می رود. یک شب "جاش" و "بث" در همان روزی که "جاش" قصد داشت فیلمی از خود در حال صحبت کردن در مورد زندگی در دانشگاه را به "تیفانی" ایمیل کند با هم فیلمی را می سازند....