یکی از معدود تعمیرکاران هواپیماهای بدون سرنشین مامور رفتن به زمین می شود.پس از دهه ها جنگ با نژادی بیگانه سطح زمین نابود شده است.او سفینه ای سقوط کرده پیدا می کند که همه اعتقاداتش نسبت به جنگ را تغییر داده و سرنوشت نسل بشر را در می گذارد...
«فارستر» (کانري)، نويسنده اي که پس از بردن جايزه ي پوليتسر در چند دهه ي قبل ديگر کتابي ننوشته، و «جمال» (براون)، پسري شانزده ساله که اشتياقي نهفته براي نوشتن دارد، در دنياي خود زندگي مي کنند. «جمال» روزي از سر اتفاق با «فارستر» آشنا مي شود. اين دو،...