آنا تامسون (به انگلیسی: Anna Thomson)یا آنا کلوگر لوین (به انگلیسی: Anna Kluger Levine) (زاده ۱۸ سپتامبر ۱۹۵۳(1953-09-18)) بازیگر آمریکایی است.
از فیلمهای معروف او میتوان به بازی در داستان عاشقانه واقعی اشاره کرد.
در آلمان دهه هفتاد،یک تاجر پنجاه ساله عاشق پسری بیست ساله می شود و...
داستان زندگی "فیونا" و مادرش در هشت قسمت روایت می شود."فیونا" که در شش ماهگی رها شده،در یتیم خانه بزرگ شده،مورد سواستفاده قرار گرفته و در سن نوجوانی،در خیابانهای نیویورک سرگردان است.ما مصرف مواد مخدر او،عاشق شدنش، و تصمیمش برای ترک شهر را می بینیم...
فیلم بر اساس داستان واقعی "والری سولانز" که در دهه 60 بیانه ای تند درباره تنفر از مردان صادر کرد است.او فیلمنامه ای نوشته و می خواست که "اندی وارهول" آنرا تهیه کنندگی کند اما پس از بی توجهی های "وارهول"،به او شلیک می کند و...
انجلا ده ساله و خواهر کوچکش الی با همراه خانوانده خود به خانه ای قدیمی در حومه شهر نقل مکان میکنند . مادر انجلا دارای بیماری روانی است و خود انجلا دختری است که بسیار تخیلات آشفتهای دارد .....
مایک و مارکوس پلیس های هستند که از زمان دبیرستان دوست بوده اند و هر کدام روحیات متفاوتی دارند. مارکوس اهل خانه و خانواده است ولی مایک هنوز مجرد بوده و عاشق ظواهر زندگی است. این دو پلیس در جریان پیگیری برای دستگیری یک قاتل با جولیا آشنا میشوند که...
فیلمی با ژانر هیجانی دربارهی پلیسی که معتاد کارش بوده و پس از مدتی به عشق جدیدش مشکوک شده که شاید یک قاتل زنجیرهای باشد.....
یک صبح تابستانی، کودک «خانواده ی کات ول» آماده ی گذراندن یک روز دل پذیر است. اما سه دزد به نام های «ادی» (مانتنیا)، «نوربی» (پانتولیانو) و «ویکو» (هیلی)، خود را به جای عکاسان جا می زنند و هنگامی که با بچه تنها می مانند او را می ربایند، به آپارتمانی می...
گروهي از اوباش، زوج جواني را در شب ازدواج شان به شکلي فجيع مي کشند. آن چه مي گذرد چنان هولناک است که روح مرد (لي) نمي تواند آرامش يابد. پس در سالگرد اين حادثه در قالب اوليه اش هم راه کلاغي که راهنما و فرشته ي نگهبان او است، باز مي گردد تا انتقام بگيرد.
«کلرنس وورلي» (اسليتر)، فروشنده ي خير اما بي قابليت با دختر مليحي به نام «آلاباما» (آرکت) آشنا و دل باخته اش مي شود. حتي وقتي «کلرنس» مي فهمد که «آلاباما» در واقع از رئيسش پول گرفته تا با او رابطه برقرار کند، باز هم از عشق و علاقه اش به او کاسته نمي...
در سال 1969،پسری دوازده ساله به همراه مادر خود که در یک بار محلی می رقصد زندگی می کند.پسر درباره کار مادرش مطلع شده و می کوشد او را از ادامه کارش منصرف کند.مدیر یک رستوران او را استخدام می کند تا ماهیها را از قایقی در لنگرگاه خارج کند اما او متوجه می...