ریپ تورن (انگلیسی: Rip Torn؛ زادهٔ ۶ فوریهٔ ۱۹۳۱(1931-02-06)) یک هنرپیشه و کارگردان اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۵۶ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به مردان سیاهپوش، مردان سیاهپوش ۲، هرکول، نفوذی، عروسک بچه، پلیس آهنی ۳، آزمون و خطا و دستپاچه اشاره کرد.
پرزیدنت اوباما، با کمترین نظرسنجی ها، با بالا رفتن محبوبیت خود با تلاش برای شروع جنگ سرد علیه کانادا صحبت می کند ...
اینبار "روبوکاپ" باید با موجوداتی نیمه انسان نیمه ربات مبارزه کند که می خواهند شهروندان را از مناطق خود بیرون کنند...
یک پلیس مخفی وارد گروهی موتور سوار خطرناک که خرید و فروش اسلحه انجام می دهند، می شود تا آنها را پشت میله های زندان بیندازد...
یک خانواده آمریکایی برای ساخت عروسک به مکزیک می روند، اما به نظر می رسد کارخانه اسباب بازی های آنها در کنار یک گورستان قرار دارد و اسباب بازی های شیطانی تولید می شود ..
"دنیل میلر" در یک تصادف رانندگی کشته می شود و به شهر داوری،مکانی برای منتظر شدن زندگی پس از مرگ می رود.در طول روز او باید در دادگاهی ثابت کند که بر ترسهایش چیره شده و در شب او عاشق "جولیا" تنها جوان شهر می شود...
در تگزاس دهه 1950، زنی که تلاش می کند از همسر خود جدا شود شاهد یک قتل بوده و معاملات غیر قانونی زمین های زیادی را آشکار می کند و...
"جک بنتین" یک تکاور اهل تگزاس و "کش بیلی" رئیس یک باند قاچاق مواد مخدر در دوران کودکی دوستان صمیمی یکدیگر بوده اند، اما در زمان حال آنها دشمنان خونین یکدیگرند و تنها نقطه مشترکی که میانشان وجود دارد دوست دختر "جک" یعنی "ساریتا" است که قبلاً با "کش"...
دو مرزبان در تگزاس یک جیپ را پیدا میکنند که حدود 20 سال پیش آنجا دفن شده بوده. همراه این جیپ، یک اسکلت انسان، یک تفنگ دوربین دار 800 هزار دلار پول نیز می باشد. آنها تصمیم میگیرند پول را برای خود بردارند، اما بزودی سر و کله ماموران فدرال پیدا می شود و کل...
یک کارآگاه خصوصی باهوش و یک ستوان پلیس سرسخت، که در گذشته همکار و اکنون دشمنان یکدیگر هستند، برای حل یک پرونده با اکراه می پذیرند همکاری کنند...
سال 1928. «مارجوری کینان رالینگز» (استین برگن) که از کودکی در آرزوی نویسنده شدن بوده، همسر روزنامهنگارش، «چارلز» (ساندرز) را ترک میکند و به باغی در منطقه دور افتاده «کراس کریک» در فلوریدا میرود تا در آرامش، کار نوشتن یک رمان را شروع کند...