جاناتان لاوران (انگلیسی: Jonathan Loughran؛ زادهٔ 1966 (۴۹–۵۰ ساله)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۸۹ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به بیل را بکش بخش ۱، اکنون شما را چاک و لری مینامم اشاره کرد.
تیم فکر می کند که زن رؤیاهای خود را برای عقب نشینی کار به هاوایی دعوت کرده است ، خیلی دیر متوجه شد که به اشتباه کسی را از یک کور کابوس کج کرده است...
این فیلم داستان حماقت های انسانی است که توهم موفقیت دارد و با اعتماد به نفس کاذبش همه چیز را به هم می ریزد! بوکی فروشنده ای معمولی است که خیلی اتفاقی می فمهد روزگاری پدر و مادرش در فیلمی بازی کرده اند. او تصور می کند که مسیرش قدم جای پای پدر و مادرش...
سال ها است که "دنی" در پی یافتن یک شریک مناسب برای زندگی است او با افراد زیادی آشنا شده اما هیچ کدام از آنها دختر رویایی او نبوده اند.تا اینکه او با دختری آشنا می شود که به نظر همان چیزی است که او مدتها منتظرش بوده .او برای اینکه بتواند به دختر مورد...
مایک بدل کار، قاتلی سریالی است که کارش تعقیب و کشتن دختران جوان می باشد. او این کار را نه با وسایل معمول، بلکه به وسیله اتومبیل خود که نام ضد مرگ به آن داده، انجام می دهد. اما آخرین شکارهای او که سه دختر ماجراجو هستند، قصد ندارند به آسانی تسلیم وی...
دو فیلم ترسناک به همراه یک پیش نمایش جعلی در بین آنها به کارگردانی "کوئنتین تارانتینو" و "رابرت رودریگوئز" در قالب یک فیلم جمع آوری شده و...
"چاک لوین" و "لری ولنتاین" دو آتش نشان و دوست از بروکلین هستند."لری" که از مرگ همسر خود "پاولا" غمگین است با تغییر حق بیمه او به نام فرزندانش مشکل دارد."لری" زندگی "چاک" را در یک ماموریت نجات می دهد و در عوض "چاک" می خواهد این کار او را پاسخ دهد...
دو هم اتاقی که یکی از آنها پولی که برای اجاره خانه جمع کرده بودند واسه یه هرزه فیلیپینی خرج میکند و دوستش الکس که عشق بازی های ویدیوئی است باید مکانی دیگر برای اسکان خود پیدا کند…
هنری یک بیولوژیست است که در هاوایی کار می کند. او اوقات کاری خود را با حیوانات دریایی سپیری کرده و اوقات فراقت خود را با توریتهای زنی که برای تفریح به هاوایی آمده اند می گذراند. یکروز هنری با دختر جوانی به اسم لوسی آشنا می شود و...
"عروس" قاتل بازگشته و راه خود برای گرفتن انتقام از رئیس سابقش "بیل" وافراد باقیمانده از گروهی که چهار سال پیش قصد کشتن او را داشته اند راادامه می دهد...
«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» خود را با «دکتر بادي رايدل» (نيکلسن)، روان درمان گري معروف رودررو مي بيند...