مابل البرتسون (انگلیسی: Mabel Albertson؛ ۲۴ ژوئیهٔ ۱۹۰۱(1901-07-24) – ۲۸ سپتامبر ۱۹۸۲(1982-09-28)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود. وی بین سالهای ۱۹۲۸ تا ۱۹۷۵ میلادی فعالیت میکرد.
از فیلمهای او میتوان به خونبها! اشاره نمود.
«هوارد بانيستر» (اونيل) - موسيقيدان کم حافظه و يکي از دو فيناليست رقابت براي به دست آوردن بورس تحصيلي بيست هزار دلاري بنياد لارابي - هم راه نامزد خشک و بي روحش، «يونيس برنز» (کان) به هتل بريستول در سن فرانسيسکو مي آيد. اما خيلي زود با «جودي ماکسول»...
"دیزی گمبل"، زنی غیر عادی که صدای تلفن را پیش از زنگ زدن می شوند، قصد دارد برای رضایت نامزدش "وارن" سیگار را ترک کند. او نزد یک متخصص هیپنوتیزم می رود. اما به محض اینکه او هیپنوتیزم می شود، پزشک متوجه می شود که او می تواند شخصیتهای مختلفی به خود بگیرد و...
"پائول برتر" وکیلی محافظه کار با "کوری" زنی با نشاط و سرزنده ازدواج می کند.اما رابطه پر حرارت آنها در سفری به نیویورک به اختلاف کشیده می شود و...
سامسون شیلیتو ، نبوغ دیوانه یک شاعر غیرقابل مقاومت در برابر زنان ، اما گرفتار محاصره نویسنده ، با دیدن یک روانپزشک و همسر زیبایش موافقت می کند...
در بیست و سوم دسامبر کهنه سرباز جنگ کره "جرج هاورستیک" و پرستار "ایزابل کرین" در یک مراسم مردمی با هم ازدواج می کنند. آنها پس از بستری شدن "جرج" در بیمارستان به علت لرزشهای عصبی آشنا شدند و...
تونی رایدر امپراتوری رسانه ای عموی مرده اش را در حالی که سعی در آرامش کردن شرایط اسرارآمیز درگذشت او در یک اتاق هتل پالم بیچ داشت ، به عهده می گیرد....
جان پائول استکلر در پایان جنگ جهانی دوم افسر ارشد یک ناوشکن آمریکایی بود. سالها بعد هیچکس نمی داند آن کشتی کجاست. اما جان نمی خواهد دست از جستجو بردارد و...
کلانتری که به دلیل دستگیری تبهکاران بسیاری مشهور به "مامور اعدام" است، مظنون به سرقتی را تا شهر کوچکی تعقیب می کند. با این حال، مردم شهر آن مرد را دوست داشته و تلاش می کنند از دستگیر شدنش جلوگیری کنند...
"بن کوئیک" پس از آتش زدن یک انبار برای گرفتن انتقام از شهر اخراج شده و وارد شهری جدید می شود."ویل وارنر" تقریبا مالک همه چیز در شهر است و "بن" را استخدام می کند تا در فروشگاهش کار کند."ویل" تصور می کند پسرش "جودی" جاه طلبی کافی را نداشته و نمی تواند صاحب...
در یک کلینیک روانپزشکی، دکترها نیز مانند بیماران دیوانه هستند.رئیس کلینیک، "دکتر استوارت مک ایور" اعتقاد دارد طراحی پرده های جدید برای کتابخانه درمان خوبی برای بیماران است."خان کارن مک ایور"، که در کارهای همسرش دخالت می کند، می خواهد نشانه ای از...