دوستان دوران کودکی، سلطان سلطنتی و لوسی، در حال حاضر در سی سالگی هستند و ازدواج کرده اند. آنها در مورد جوانان خود از نوازندگاری می گذرند، در حالی که درباره تجربیات جنسی و واقعی خود صحبت می کنند، آنها یک سفر خودروی باندینگ به حومه فرانسوی می پردازند.
آنتوان به دو آشنای سابق کمک می کند تا از کشور فرار کنند ، که با انتقال بدهی او را بازپرداخت می کنند. تنها کاری که او باید انجام دهد جمع آوری از بعضی از لئونارد میکالون است ، اما برای این کار مجبور است برای زنده نگه داشتن این مرد به دردسرهای زیادی...