آلیسون مک (به انگلیسی: Allison Mack) (متولد ۲۹ ژوئیه ۱۹۸۲) یک بازیگر آمریکایی، کارگردان و نویسنده است. بیشتر معروفیت او بخاطر بازی در نقش کلویی سالیوان در سریال اسمالویل است.
او در شهر پریتتس از ایالت اشلسویگ-هولشتاین در آلمان غربی از والدینی آمریکایی به نامهای میندی و جاناتان مک متولد شد. پدرش یک خواننده اپرا بود. خانواده مک وقتی آلیسون دو ساله بود به آمریکا بازگشتند. او یک برادر بزرگتر به اسم شانون و یک خواهر کوچکتر به نام رابین دارد.
ﻣﻨﻬﺘﻦ اﺯ ﺳﻤﺖ ﺑﺎﻻﻳﻲ ﺷﺮﻕ ﻃﻼﻛﻮﺏ ﺷﺪﻩ اﺳﺖ, و ﻳﻪ ﻧﻘﺎﺵ ﮔﻲ ﺟﻮاﻥ ﺑﻴﻦ ﻳﻚ ﻣﺸﻐﻠﻪ ﺫﻫﻨﻲ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺶ و ﻳﻚ ﺻﺤﺒﺖ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﺎ ﻳﻚ ﭘﻴﺎﻧﻴﺴﺖ ﺧﺎﺭﺟﻲ ﻣﻴﺎﻧﺴﺎﻝ ﮔﻴﺮ اﻓﺘﺎﺩﻩ اﺳﺖ…
یک قاتل سریالی به افراد پول زیادی می دهد که خوش باشند اما غافل از اینکه از آن ها استفاده دیگری می کند...
وقتی "لکس لوتر" به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده انتخاب می شود از تهدیدی که توسط شهاب سنگی کریپتونی به وجود آمده استفاده می کند تا برای "سوپرمن" تله بگذارد...
"جین هاوکینز" با استعداد،ژیمیناستی حرفه ای در بالاترین سطح این رشته بود تا اینکه زخمی عمیق به حرفه او پایان می دهد.اکنون او عشق،نظم و قدرتی را که روزگاری او را در این ورزش رو به جلو می راند در خود حبس کرده و به عنوان یک ماساژور کار کرده و زندگی...
پس از اینکه لوکاس نیکل با اسلحه آب پاش خود به لانه مورچه ها حمله می کند، بطور معجزه آسایی به اندازه یک حشره در آمده و به محکوم به کار اجباری می شود...
داستان درباره یه شهر کوچک زراعی به اسم مدیا راک نامیده می شوند توی سطح شهر پخش میشوند، که این سنگ ها تاثیرات عجیبی روی آدمهای داخل شهر دارد و قدرت های متفاوتی به آدمها میدهد که اکثرا هم آدمهای شر این قدرتها را بدست میاورند ولی همراه این شهاب باران...
جیسون یک فرد معلول ویلچر نشین است که بیشتر وقتش را صرف جاسوسی کردن همسایگانش از پشت پنجره میکند. او یک روز به طور اتفاقی شاهد صحنه ای میشود که مردی در حال کتک زدن همسرش است. جیسون این مورد را فوراً به پلیس گزارش میکند و...
"وین زالینسکی" مخترعی بی عقل بازگشته و تصمیم دارد تا از ماشین کوچک کننده خود بار دیگر استفاده کند. وقتی همسرش از او می خواهد تا از شر یک مجسمه ساز عظیم الجثه راحت شوند، او تصمیم می گیرد از دستگاه خود استفاده می کند...
شهر "لفرت کرنرز" برای دهه ها توسط موجودیت های غیرزمینی مورد تهاجم قرار گرفته است و اکنون تنها تعداد کمی انسان در آنجا باقی مانده است از جمله یک کشیش محلی و زنی که آسیب روحی جدی ای از مرگ خواهرش دیده است. اما هنگامی که "جان مارتینز" به همراه تعدادی...
"موریس هیمل" یک مشکل دارد.پدر و مادرش اصرار دارند او به را اردوگاه تابستانی بفرستند.او از اردوگاه متنفر است و برای رهایی از آن دست به هر کاری می زند.او پس از صحبت با دوستانش متوجه می شود همه آنها با این مشکل روبرو هستند.او به همراه دوستانش نقشه ای...