گری فارمر (انگلیسی: Gary Farmer؛ زادهٔ ۱۲ ژوئن ۱۹۵۳(1953-06-12)) هنرپیشه اهل کانادا است. از فیلمهایی که وی در آن نقش داشته است میتوان به مرد مرده اشاره کرد.
«رای شناور» همانگونه که طرح آشفته ی لذت بخشي از زندگی، آزادی و پیگیری وضعیت "باد ویسر" در میان دیگر امور اساسی ست، یکی از غافلگیرکننده ترین و سیاسی ترین فیلم های محصول هالیوود این چند سال خیر نیز به حساب می آید.
فیلم از صحنههایی از فیلمبرداری فیلم جان مالکوویچ بودن شروع میشود که در آن «چارلی کافمن» (نیکولاس کیج) افسرده مهلت کمی برای تحویل فیلمنامه اقتباسی دزد ارکیده به شرکت کلمبیا پیکچرز دارد. در مقابل چارلی افسرده برادر دوقلوی سرزنده او،...
«نيک ولز» (دنيرو) سارقي است ميان سال که مي خواهد از زندگي تبهکارانه کناره بگيرد و کلوب موسيقي جازش را بگرداند. اما پيش از آن که «نيک» بتواند به رؤياهايش جامه ي عمل بپوشاند، «ماکس» (براندو)، مال خر و در واقع استاد و شريک تجاري اش او را تحت فشار قرار مي...
یک فرشته نگهبان 24 ساعته برای متقاعد کردن یک روح است که زندگی روی زمین ارزش تلاش دارد.
جوان سرخپوست "توماس" عینک بزرگ به چشم زده و داستانهایی را تعریف می کند که هیچکس علاقه ای به شنیدنش ندارد. پدر و مادر او در یک آتشسوزی کشته شده اند و "آرنولد" او را نجات داده است. پس از مرگ "آرنولد" او به همراه پسر او "ویکتور" تصمیم می گیرند بقایای او را...
"بریکر" مردی است که هفت کلید محفظه های بخصوصی که خون مسیح را در خود نگه داری کرده و برای جلوگیری از افتادن به دست نیروهای شیطانی در سرتاسر دنیا پخش شده است را در اختیار دارد.اما شیطانی قدرتمند تلاش دارد کلید آخر را بدست آورده و دنیا را در آشوب فرو...
«ویلیام بلیک» (دپ) در دفاع از خود مردی را می کشد و با سرخ پوستی به نام «نوبادی» (فارمر) آشنا می شود که او را به جای «ویلیام بلیک» شاعر انگلیسی می گیرد. «بلیک» فکر می کند سرخ پوست می تواند در سفر طولانی اش به دنیای ارواح، راهنمای او باشد…
"مگان" دختر هفده ساله یک تاجر ثروتمند عاشق "ریچ" پسری که در پیست اسکیپدرش کار می کند می شود.مادر "مگان" به تازگی در یک تصادف رانندگی کشته شدهاست و او پدرش را مقصر می داند...
دو مرد شاین شمالی یک سفر جاده ای از مونتانا به نیومکزیکو می کنند تا خواهر یکی از آنها را که در سانتافه دستگیر و دستگیر شده است نجات دهند...
آمار نشان مي دهد که تعداد داوطلبان ورود به دانشکده هاي پليس بسيار کم شده است. به همين دليل شهردار جديد تصميم مي گيرد تا به کساني که به دليل جرم هاي کوچک دستگير مي شوند، فرصتي بدهد تا به جاي گذراندن دوره ي محکوميت شان، وارد دانشکده ي پليس بشوند.