کریستوفر واکن (به انگلیسی: Christopher Walken) (زاده ۳۱ مارس ۱۹۴۳) هنرپیشه آمریکایی اسکاتلندی تبار سینما و تئاتر است. او در سال ۱۹۷۸ جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کرد.
مادر وی اهل اسکاتلند و پدرش آلمانی و یک نانوا بود. واکن پیش از حرفه بازیگری تربیت کننده شیر در یک سیرک بودو سپس برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه هوفسترا شد اما پس از گذشت یک سال تحصیل در دانشگاه را رها کرد و بدنبال بازیگری رفت. واکن در زمانی که تنها ده سال داشت بهمراه دو برادر دیگرش گلِن و کِنِث در چند مجموعه تلویزیونی ظاهر شدند.
کریستوفر والکن که به دلیل تصادف اتومبیل به کما رفته بود، بهوش می آید.او متوجه می شود که پنج سال از زندگی اش را از دست داده ولی در عوض یک قدرت ماورایی به دست آورده است.چیزی که در ابتدا به نظر می رسد یک هدیه باشد در نهایت به یک نفرین تبدیل می شود...
دو محقق به نام های لیلیان رینولدز و مایکل بریس سیستم توسعه می دهند که می تواند تجارب واقعی مردم را ضبط و پخش کند. زمانی که قابلیت جدیدی را به آن اضافه می کنند مبنی بر اینکه می توانید به مغز یک مرد یا زن رفته و بفهمید در آن لحظه به چه چیزی فکر می کند یا...
در دوران رکود اقتصادی، یک فروشنده نت موسیقی "آرتو پارکر" تلاش می کند تا محصولات خود را به فروش برساند، اما در متقاعد کردن خریداران چندان موفق نیست. اما او در یک فروشگاه با معلمی آشنا شده و عاشقش می شود و...
یک مزدور به نام جیمز شانون، به یک ماموریت در آفریقا فرستاده می شود و در آنجا رکب می خورد و سپس شکنجه و تبعید می شود. او پس از مدت ها بر میگردد تا رهبری یک گروه کودتا را در دست بگیرد...
کلانتر "جیمز آوریل" اقدام به محافظت از کشاورزان مهاجر در مقابل گله داران ثروتمند کرده و با هفتیرکشی اجیر شده بر سر "الا واتسون" زنی که هر دو دوست دارند مبارزه می کند...
پس از کشته شدن همسرش، مامور اطلاعات هری هانان دچار مشکلات روانی شده و از محل کارش کنار گذاشته می شود. شخصی تلاش می کند او را به قتل برساند و...
«مایکل»، «استیون» و «نیک»، سه کارگر جوان در یک کارخانه هستند که داوطلب می شوند که به ارتش پیوسته و به جنگ در ویتنام بروند. قبل از رفتن، استیون با «آنجلا» ازدواج می کند و این مراسم عروسی، به مراسم خداحافظی آن ها نیز به حساب می آید. بعد از تجربه سختی...
یک مدل که برای ازدواجش آماده نیست به آپارتمانی زیبا در بروکلین نقل مکان می کند.اما اتفاقات ترسناک تبدیل به وقایعی بسیار وحشتناک می شوند...
«آلوی سینگر» (آلن)، کمدین موفق که دو بار ازدواج کرده، اکنون تنها در منهتن زندگی می کند. او وقتش را صرف کار حرفه ای، رفتن به سینما و مراجعه به روان کاو می کند. تا این که در سال ۱۹۷۵، پس از شانزده سال مراجعه به روان کاو، «آلوی» با دختری به نام «آنی هال»...
یک بازیگر یهودی با استعداد خانه پدر و مادر خود در بروکلین را ترک می کند تا به زندگی رویای خود در روستای "گرینویج" دست پیدا کند. او تلاش می کند تا با طبیعت مغرور مادر خود کنار آمده و رابطه اش با دوست دخترش را بهبود ببخشد...