فرانسیس کونروی (انگلیسی: Frances Conroy؛ زاده ۱۳ نوامبر ۱۹۵۳(1953-11-13)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا است. وی از سال ۱۹۷۸ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بودهاست.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به گلهای پژمرده، مرد حصیری، هوانورد، شش فوت زیر زمین، بوی خوش زن، منهتن، خدمتکاری در منهتن، عشق پیش میآید، افسانه دسپراکس، استون، تازه وارد در شهر، پناهگاه اشاره کرد.
"هاکلبری فین" پسر جوانی در سال 1840 است که از خانه فرار کرده و به رود میسیسیپی زده است.او با برده ای فراری به نام "جیم" آشنا شده و به همراه هم ماجراهای زیادی را رقم می زنند...
فرانک مردی نابینا و بازنشسته ارتش آمریکا است که نمی تواند به تنهایی به کارهای زندگی خود برسد. چارلی که دانش آموزی در مدرسه است و به دنبال وارد شدن به دانشگاه است برای بدست آوردن هزینه سفر خود در کریسمس به خانه پدری خود قبول می کند که در طول عید...
در سال 1935،نوجوانی به نام "بیلی بثگیت" هنگامی که تبدیل به دست راست "داچ شولتز" گنسگتری بزرگ می شود،عشق اول خود را پیدا می کند...
"لاورنس" و "فردی" دو کلاهبردار هستند.آنها ناامیدانه تلاش می کنند با هم کار کنند اما متوجه می شوند این شهر به اندازه کافی برای هر دو آنها بزرگ نیست.آنها با هم قرار می گذارند بازنده شهر را ترک کند.رقابت آنها تغییر عجیبی می کند و...
یک مرد که بزرگ خاندان است برای جشن تولدش تمامی اعضای خانواده اش دعوت می کند. ولی انگار آنها مشکلات شخصی و اجتماعی بسیاری با یکدیگر دارند...
"ماریون" زنی است که یادگرفته از خود در برابر احساساتش محافظت کند.او آپارتمانی برای کار بر روی کتاب جدیدش اجاره می کند اما برحسب اتفاقات می تواند صدهای آپارتمان کناری اش که مطب یک روانپزشک است را بشنود.وقتی صدای زنی را می شوند که با دکتر صحبت می کند...
ورزشکاری به اسم چاک در اعتراض به سلاح های هسته ای از ورزش کناره گیری می کند و به دنبال او یک ستاره بسکتبال نیز برای نابودی سلاح های هسته از بازی خودداری می کند و این حرکت تبدیل به یک جنبش می شود...
در هنگام خرید کریسمس،"فرانک" و "مالی" به یکدیگر برخورد می کنند.چند لحظه کوتاه زندگی آنها را برای همیشه تغییر می دهد.انها چند ماه بعد با یکدیگر برخورد کرده و همدیگر را به یاد آورده و اوقات خوشی با هم سپری می کنند.با وجود اینکه هر دو آنها متاهل هستند...