یک شکارچی گنج به همراه گروهش برای پیدا کردن گنجینه ای افسانه ای به اعماق جنگلهای اندوندزی می روند.آنها در پناهگاه نیروهای ژاپنی که از دوران جنگ جهانی دوم باقی مانده گیر می افتند و متوجه می شوند تنها راه نجات حرکت به جلو است...
"مامان"، "بابا" و فرزند خوانده هایشان "بردی" و "البی" در فرودگاه کار می کنند. وقتی "لنا"، یک خدمتکار لهستانی با "بردی" دوست می شود، خود را در دنیای دیوانه کنندهی شکنجه و قتل این خانواده می بیند...