"شالو" مصمم است برای خود شغلی دست و پا کند به همین دلیل به کارخانه "خانا" رجوع می کند.او با پسر صاحب کارخانه "دو" برخورد کرده و تصور می کند او راننده است.آنها با لباس مبدل به کشاورزان فقیر کمک کرده و پس از مدتی عاشق یکدیگر می شوند...
"سانیل" که متعلق به یک خانواده متوسط است قصد دارد حرفه خود در یک گروهیموسیقی را دنبال کند اما با مخالفت پدر خود روبرو است.از طرفی او عاشق"آنا" است اما "آنا" او را به چشم یک دوست می بیند و...