نورا افرون (به انگلیسی: Nora Ephron) (زادهٔ ۱۹ مه ۱۹۴۱ - درگذشتهٔ ۲۶ ژوئن ۲۰۱۲) خبرنگار، مقالهنویس، کارگردان، تهیهکننده، رماننویس، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس آمریکایی بود.
خانم افرون در ۱۹ مه ۱۹۴۱ در نیویورک متولد و در کالیفرنیا بزرگ شد و فعالیت خود را با روزنامه نیویورک پست شروع کرد. او بیشتر به دلیل فیلم کمدی رمانتیک خود شناخته می شود. نورا افرون بیشتر برای فیلمنامه فیلمهای کمدی رومانتیکی چون «وقتی هری سالی را دید» و «بیخواب در سیاتل» مشهور است و در کتاب «از گردنم بدم میآید» که یک زندگینامه خودنوشت است، نگاهی توام با طنز به پدیده زن بودن به ویژه در دوران سالخوردگی ارائه میدهد. در سراسر این کتاب، داستانها و حکایتهای خندهداری هست که زنان در هر سنی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. این کتاب در سال 1394 توسط کیهان بهمنی ترجمه و توسط نشر آموت منتشر شد.
زندگی جولیا چایلد و جولی پاول در هم تنیده می شود.در حالی که توسط فضا و زمان از هم جدا شده اند هر دو آنها به پایان راه خود رسیده اند تا اینکه...
"ایزابل" جادوگر ساده لوح و مهربانی است که تصمیم گرقته قدرتهای خود را کنار گذاشته و زندگی عادی داشته باشد.در طرف دیگر شهر "جک وایت" بازیگر جذابی است که قرار است در بازسازی فیلم "افسون شده" بازی کند.این دو اتفاقی با هم آشنا شده و او قانع می شود که...
داستان در مورد یکی از کارشناسان هواشناسی تلویزیون است که در یک مسابقه بخت آزمایی تقلب می کند و...
«جوفاکس» (هنکس) و «کاتلين کلي» (رايان) در نزديکي هم در وست سايد نيويورک زندگي و کار مي کنند. اين دوکتاب فروشي هايي رقيب، حدودا در مجاورت هم در يک خيابان دارند. اما بدون آن که هم ديگر را ديده باشند، از طريق «چت» «اي ميل» مراوده دارند و به يکديگر علاقه...
«وارتان مالت» (هاسکينز)، سردبير روزنامه ي جنجالي «نشنال ميرور» مطلع مي شود در يک شهر کوچک در ايالت آيووا يک زن به فرشته اي پناه داده و به فکرش مي رسد که اين موضوع به درد روزنامه اش مي خورد...
اتفاقات فیلم حول خط تماس اضطراری و اتفاقات عجیبی که در شب تعطیلات کریسمس به وقوع می پیوندد است و...
«سام بالدوین» (هنکس) پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» (مالینجر) تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» (رایان) یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و...