روبرتو روسلینی (به ایتالیایی: Roberto Rossellini) (۸ می ۱۹۰۶ - ۳ ژوئن ۱۹۷۷) کارگردان مشهور از پایهگذاران نئورالیسم در سینمای ایتالیا بود. او را پدرخواندهٔ موج نو سینمای فرانسه میدانند.
روبرتو روسلینی در خانوادهای بورژواز در شهر رم زاده شد. پدرش آنجیولو جوزپه Angiolo Giuseppe که پپی نو Peppino خوانده میشد(معمار بود که نخستین تالار سینما را در شهر رم ساخت. مادرش الترا Elettra به گفته روسلینی «زنی بود خانه دار، با چشمهایی بسیار نزدیک بین، خیلی کم روی، و بس خنده آور. خیلی سخت بود که با او ساخت» زندگی روسلینیها در نازو نواز میگذشت، تا بدانجا که در خیابان لودویسی (به ایتالیایی: via Ludovisi) خانه داشتند (همان خیابان که در ۱۹۲۲ موسولینی نخستین مهمانسرای رم را در آن ساخت) و روبرتو و برادرش رنزو (به ایتالیایی: Renzo) -- که در آینده آهنگساز شد و آهنگهای بسیاری از فیلمهای روسلینی را ساخت -- و دگر فرزندان را پرستارها بزرگ میکردند. روسلینی جوان بسیار ول خرج بود و پول به هدر میداد. او خود بیاد میآورد که به هنگام جوانی به چایش (سرماخوردگی) اسپانیایی (به انگلیسی: Spanish Flu) دچار شده بود و به این بهانه بیست ماه را در بستر گذراند. بیست ماهی که به گفتهٔ او «هنگامی سراسر از خوشی» برایش بود چراکه همه به نوازش گذشت. و چنین بود که او در چهارده سالگی زن بستری آموخت و نخستین خودروی خویش را در پانزده سالگی خرید. او هرگز به آموزشگاهی نرفت و از آموزگاران ویژه در خانه آموخت.
"آرین جرارد" همسر یک سفیر بوده و همیشه زندگی تجملاتی داشته. پس از مرگ غم انگیز پسرش، او خود را مقصر دانسته و تصمیم می گیرد به کسانی که در سر راهش قرار می گیرند کمک کند. روزی او به مردی فراری پیشنهاد کمک می کند اما در نهایت دستگیر می شود. همسر او به...
« كارين » ( برگمن ) پس از جنگ جهانى دوم از كشورش ، ليتوانى ، آواره مىشود و به همسرى مردى ايتاليايى به نام « آنتونيو » ( ويتاله ) در مىآيد تا هويتى تازه دست و پا كند . اما « آنتونيو » ، « كارين » را به زادگاهش ، جزيرهى دورافتادهى استرومبولى مىبرد
فیلم درباره زندگی "سینت فرانسیس" و پیروان ابتدایی او است که با بازگشت آنها از رم به ریوتورلو آغاز شده و با پراکنده شدنشان برای موعظه کردن مردم به پایان می رسد...
"ادموند" پسر نوجوانی است که در آلمان پس از جنگ جهانی دوم زندگی می کند و دست به هر کاری می زند تا برای خانواده خود غذا مهیا کند.روزی او با مردی برخورد می کند که در گذشته معلم او بوده است.او تصور می کند می تواند از آن مرد کمک بگیرد اما تفکرات مرد او را به...
در قسمت اول،زنی با قلبی شکسته با معشوق سابق خود پایتلفن صحبت می کند. در قسمت دوم، زنی باردار فکر می کند که فرزند سنت جوزف را حمل می کند...
شش جلوه مختلف از جنگ جهانى دوم ؛ از تابستان ۱۹۴۳ تا پایان ۱۹۴۵٫ مفهوم کلى این شش اپیزود یادآور فیلم قبلى استاد ، رم ، شهر بی دفاع (۱۹۴۵) ، است . با این تفاوت که به جاى یک شهر ، تصویرى از شهرهاى مختلف ایتالیا در سالهاى سخت و پر تنش آزادسازى این...
سربازان آلمانی شهر را به دنبال جورجیو مانفردی جستجو میکنند، اما او با پریدن روی پشت بام، از دست آلمانها میگریزد. کشیشی، به نام دن پیترو پلاگرینی به نهضت مقاومت ایتالیا، از طریق رد و بدل اطلاعات و پول کمک میکند . دن پیترو، طبق برنامه ریزیهای...
در طول جنگ جهانی دوم، یک کشیش خود را در نبرد بین اتحاد جماهیر شوروی و ایتالیا در اوکراین گرفتار می بیند در حالی که تلاش می کند یک سرباز زخمی را نجات دهد.
یک خلبان جوان ایتالیایی پس از سقوط در جنگ علیه یونان، به اردوگاه زندانیان بریتانیا فرستاده می شود. او عاشق دختر پزشک کمپ شده و اقدام به فرار می کند. او در حالیکه زخمی است به خانه می رسد، اما متوجه می شود که یونان تصمیم شده است و...