"قدرت" که همیشه با قانون و برنامه زندگی کرده، به وسیله تجربه اتفاقات شگفت آور نظم زندگیش بهم میخورد. او سوار ماشینش که خیلی دوستش میدارد شده و به طرف آنتپ روانه میشود. در طی این مسیر بلایی نیست که سر "قدرت" و ماشینش نیاید. او پس از طی کردن صدها کیلومتر...
کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه...
پدر برهودار از مافیا پول قرض میگیره، که بعد از مرگش این بدهی به پسرش به ارث میرسه. برهودار که در تکاپوی جمع کردن پوله، اتفاقات غیرمنتظره پشت سرهم میوفته. قفل ساز محله مون یعنی برهودار، در مسیر خلاص شدن از شر مافیا، با داستان عشق و روابط خانوادگی و...
داستان فیلم درباره دختری جوان است که افکار سنتی و قدیمی دارد و دنبال نیمه گمشده خود میگردد و از طرف خانواده تحت فشار است که باید در اولین فرصت ازدواج کند…
افسون ، به دنبال عشق واقعی ، محبت و صداقت است اما مثل دخترهای دیگر ، کلک زدن ، تریپ اومدن و بازی دادن مردها رو بلد نیست . به همین خاطر تا به این سن و سالی که داره رابطه درست و حسابی نداشته . خانواده اهل ازمیر افسون که کتاب زنانگی رو نوشتن ، مصمم هستن تا...
زندگی صادق ، که یک زندگی عادی با فرزندانش دارد بعد از دیدار با بتوش به گونه ای تغییر میکند که هرگز تصورش را نمیکرد…
عشق های سابق پس از پایان رابطه شون بخاطر دلایل نامشخصی، در یک کافه دوباره با یکدیگر دیدار می کنند. کافه مکانی هست که هر قسمت عشق های سابق باهم دیدار میکنند و هر قسمت داستان متفاوتی دارد. ما شاهد سکانس های بسیار باحال در کافه خواهیم بود.
آقا شرف آشپز بود ولی بخاطر این که یه بشقاب رو روی سر کارشناس غذایی معروف ترکیه خورد کرده بود اخراج شد. آقا شرف یه مکان بزرگی داشت که اجاره داده بود و فکر میکرد اونجا رو رستوران کردن ولی وقتی برای گرفتن اجاره ی عقب افتاده به اونجا میره میبینه اونجا...
: شرف و اونور دوستانی که اصطلاح “رفیقِ راه” رو مناسب خودشون دیدن، بعد از سختی هایی که با هم پشت سر میذارن واقعا لایق این اصطلاح میشن. در سفری که این دو به آیوالیک میکنن بیشتر بهم وابسته میشن. این دو نفر در این یک ساله علاوه بر همکار بودن، شروع به...
اونور که یک شرکت نمایندگی های ناموفق پخش دارو داره، سه روز مونده به عید قربان سه هدف رو دنبال میکنه: آشنایی با خونواده ی دوست دخترش تو شهر آیوالیک، شغلش که ازش اخراج شده رو دوباره بدست بیاره و این که در دو هدف اولش با وجود مخالفت های رفیقِ راهش شرف،...