مرد جوانی شیفته ی دختری می شود. دختر متعلق به خانواده ی بسیار متمولی است. او حاضر می شود كه علیرغم مخالفت پدرش با مرد جوان ازدواج كند. پس از یك سلسله حوادث مرد جوان در جریان سرقت الماس گرفتار می شود اما با فداكاری دوستش در جریان محاكمه، آزاد شده و...
«دختر» ارباب جوانش را دوست دارد اما او كه از بینایی محروم است هیچگاه یارای افشای عشقش راب ه محبوبش نداشته و زمانی كه ارباب جوان با همسر فرنگی اش از اروپا بازمی گردد دیگر همه ی امید دختر قطع می شود. از آن پس دیگر همه ی امید دختر قطع می شود. از آن پس او...
نبی كارگر شیشه بری است كه بیماری صرع دارد و باعث ضرر و زیان صاحب كارش می شود. صاحب كارش او را اخراج می كند. نبی با دوستش جلیل، كه نوازنده ی نابینا و دوره گردی است، در اتاقی محقر زندگی می كند. دختری به نام گل رخ با اتومبیل تصادف می كند و نبی او را به...
ذبیح پس از پانزده سال از حبس آزاد می شود. او باج گیری بوده كه با اقدس آشنا شده و در حمایت از او مرتكب قتل شده است. اقدس، در موقع دستگیری ذبیح، از او آبستن بوده، و حالا ذبیح به زادگاهش باز می گردد تا فرزندش جلال را بیابد. حیدر مسبب دستگیری ذبیح بوده، و...
عباس معروف به «عباسآقا چاخان» یك شاگرد راننده بیكس و كار است كه لكنت زبان دارد و دائماً چاخان به هم می بافد. یك شب به طور اتفاقی با بنفشه آشنا می شود كه در جست و جوی رؤیاهایش سر از محله ای بدنام درآورده، اما همچنان در صدد این است كه خودش را از آنجا...
قاسم (بهروز وثوقی) پس از مرخص شدن از زندان سراغ دوستش عباس (پرویز فنی زاده) به جنوب می رود. قاسم پس از درگیر شدن با مردی كه مسبب دستگیری او بوده است با دختری به نام زری (نگار) روبرو می شود كه دختر مرد متمولی است. قاسم كه می داند پدر زری با ازدواج او و...
پیرمردی یك كارگر نقاش ساختمان را از آبادان به جزیره ی مینو می برد تا خانه ی اربابش را، كه پسر شیخ جزیره است و عقل باخته و الكلی است، رنگ آمیزی كند. ارباب كه زندگی پر رخوت دارد قادر به همراهی با همسر جوان و نجیبش نیست. زن، به رغم این كه معتقد است شوهرش...
دو گروه قاچاقچی سكه های عتیقه در زاهدان به جان هم می افتند و یك گروه اعضای گروه دیگر را از پا درمی آورد و دو تن از آنها پس از تجاوز به لیلا، همسر مردی به نام بلوچ، به سمت پایتخت حركت می كنند. بلوچ با قاچاق چی ها درگیر می شود و به اتهام قتل قاچاق چی هایی...
مرد جوانی بی توجه به وضعیت دختری كه از رابطه با او فرزندی دارد، برای ادامه ی تحصیل به خارج سفر می كند. دختر، ناامید، دست به انتحار می زند. اما جوان دیگر او را نجات می دهد و بعد نیز با او ازدواج می كند. به زودی مرد اول از سفر خارج برمی گردد و چون خود را...
ناصر جوان هفت خط و مارگزیدهای است که میداند دوران باز نشستگی اش نزدیک است. به همین جهت میخواهد آخرین دزدی اش را انجام داده و بعد از این کار کناره گیری کرده و با شیرین زندگی کند ...