«مرتضی» مرد جوانی كه به علت خلافكاری و اشتباه به پنج سال زندان محكوم شده، پس از آزادی به سراغ دختر مورد علاقه اش «مهری» می رود. اما او به ازدواج اجباری مردی به نام «اوستافرج» درآمده است. اوستا فرج در قبال مبلغی پول حاضر است مهری را آزاد كند. در همین...
سال 1290 در منطقه ای كردنشین، كه همه ی اهالی اسلحه ی خود را به قوای دولتی تحویل داده اند. حیدر (رضا بیك ایمانوردی) و برادرش صفدر (عزت الله رمضانی فر) نعل بند هستند. حیدر به دختری به نام بهاره (بنفشه بهاره) علاقه دارد و او را به واسطه ی نائب امینه (غلامرضا...
بهرام سال ها پیش همسرش نسرین را موقع زایمان از دست داده و با دخترش نسرین و مادرش زهرا زندگی می كند. او با دو دوستش جواد و حسین وز با جیب بری زندگی می كنند. آنها با دختری به نام نسرین آشنا و در كارخانه ی پدرش ارباب سهراب خان مشغول كار می شوند. جوان...
نبی (منوچهر طایفه) و نگار (نوش آفرین) به یكدیگر علاقه دارند؛ اما پدر (رضا رخشانی) و نامادری (شهناز) نگار به كمك چند اوباش در راه وصلت آن دو سنگ اندازی می كنند، و به نگار اطلاع می دهند كه نبی در حادثه ای كشته شده است. آنها مصمم هستند كه نگار را به عقد مرد...
عین الله (حسن رضیانی) و خواهرش خورشید (آرزو غفاری) قهوه خانه ای را در روستائی ساحلی اداره می كنند. زنی كولی به نام ریحانه (پوری بنائی) وارد روستا می شود و برای آنها كار می كند. احمد (منوچهر وثوق) و علی (كامی كسروی) برای صیادی به نام جبار (غلامرضا سركوب)...
دختر جوانی برخلاف تمام همسن و سالهای خود كه در جستجوی همسر جوان هستند به دنبال مرد مسنی است، چون اعتقاد دارد كه او پس از ازدواج دیگر به زنی چشم نخواهد داشت. دختر در راه ازدواج با مردی میانه سال، با مرد جوانی آشنا شده و به او علاقمند می شود. او...
علی بعد از دور كردن خانواده اش از منطقه ی جنگی، در درگیری با عراقی ها اسیر می شود. در آسایشگاه، اسرای ایرانی در پی اجرای نقشه ی فرار هستند تا بتوانند اسامی خود را به نیروهای خودی برسانند چرا كه عراقی ها وجود این اردوگاه را از نیروهای هلال احمر مخفی...
دو دوست به نام های امیرپلنگ (محمدعلی فردین) و احمد ننه بابا جگركی (ذكریا هاشمی) به آسیه (مرجان) علاقه دارند؛ اما آسیه به امیر علاقه مند است، و امیر به نفع احمد از آسیه دوری می جوید. احمد با قلی، كه از پدر آسیه طلبكار است، درگیر می شود و او را به قتل می...
دختری كه به دانشجوی جوان و فقیری علاقه مند است، برای اینكه گرفتار تصمیم عجولانه پدرش در شوهر دادن او به مردی پول دار نشود. به اصفهان فرار می كند. او در راه سفر به زن و شوهری اصفهانی برخورد می كند. مرد اصفهانی كمكش می كند كه دختر به چنگ ایادی پدرش...
شبگرد (رضا بیك ایمانوردی)، كه مردی لال است، شوكت (شورانگیز طباطبائی) را، كه خواننده ی كاباره است، از دست چند مرد می رهاند و به خانه محقر خود می برد. شوكت با پسرش شهرام (شهرام ثمینی پور) زندگی می كند. شبگرد، به حمایت از شوكت، با عوامل صاحب كاباره درگیر...