"سانتی" دانش آموزی که به علت بیماری نادرش در مقابل نور خورشید به همراه مادرش به دهکده ای تاریک و دورافتاده در کوهستانهای اسپانیا نقل مکان می کنند.پس از مدتی ساکنان دهکده شروع به بیگانه ستیزی می کنند و دردسر به سراغ آنها می آیند...
سال 1939. «کارلوس» (تيلوه)، پسر بچه اي ده ساله، فرزند يک قهرمان جنگي جمهوري خواه، به يتيم خانه اي در منطقه اي دورافتاده سپرده شده است. اما «کارلوس» در اين جا احساس آرامش نمي کند. دلايل اين موضوع، يکي وجود سرايدار بدجنس يتيم خانه (نوريگا) است و ديگري...