مونته بلو (انگلیسی: Monte Blue؛ ۱۱ ژانویهٔ ۱۸۸۷(1887-01-11) – ۱۸ فوریه ۱۹۶۳(1963-02-18)) یک هنرپیشه اهل ایالات متحده آمریکا بود.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به نابردباری، داستان عاشقانه تارزان، شهر داج، آپاچی، راه مراکش و مأموران افبیآی اشاره کرد.
ماسای، یک جنگجوی سرخپوست، از ساکن شدن در زمینی در فلوریدا امتناع کرده و به زادگاه خود می گریزد تا به کار کشاورزی بپردازد...
"تام بروستر"، که توانایی استفاده از اسلحه را ندارد وارد شهری می شود. وقتی این مشکل او فاش می شود، رئیس شهر "ترلاک" به او پیشنهاد کار به عنوان کلانتر را می دهد اما او نمیپذیرد و...
"اسکوئدا" قانونشکنی است که تلاش می کند "کینک" و "کوردیلا کامرون" را از زمینهای خود بیرون کند.مادر او "ریو" را مانند پسر خود بزرگ کرده است."ریو" به او وفادار است اما از طرفی اعتقاد دارد دامپروران باید از آن زمینها بمانند و...
یک سرگرد متفقین و سربازانش که معتقند جنگ داخلی به پایان نرسیده پس از حمله به یکی از قطارهای متحدین تحت تعقیب قرار می گیرند و...
"باب کوری" کهنه سربازی که از جراحات وارد در زمان جنگ در بیمارستان بستری است،در شب کریسمس با غریبه ای زیبا و عجیب با پیغامی عجیبتر روبرو می شود و...
پس از اینکه خانه و خانواده "افسر بلید هالیستر" توسط برادران "مارلو" در جنگ داخلی نابود می شود،او قسم می خورد انتقام گرفته و تبدیل به یک مرد تحت تعقیب می شود.برای تعقیب آنها در تگزاس او مرگ خود را جعل می کند و...
دو قبضه تپانچه کلت45 از سلاحهای "استیو فارل" توسط قاتل بی رحم "جیسون برت" به سرقت می رود اما او قسم می خورد آنها را پس بگیرد...
"هاوارد روارک" معماری آرمانگرا به دلیل ناهماهنگی طراحیهایش با تفکر موجود معماری از دانشکده اخراج می شود.او که به نظر کاری نمی تواند پیدا کند در نهایت نزد "هنری کمرون" مشغول بکار می شود.اما پس از چند سال "کمرون" از دنیا رفته و به "روراک" اخطار می کند...
"وس مک کوئین" از زندان می گریزد تا آخرین کار خود را به اجرا بگذارد.او علاقه ای به همدستان جدید خود جز دختری به نام "کلرادو" ندارد.شاید برای او وقت فرار کردن و کنار کشیدن از این کار رسیده اما برای زنده یا مرده او جایزه تعیین شده و...
"فرانک مک کلود"برای گرامی داشتن یاد یکی از دوستانش که در جنگ جهانی دوم شجاعانه جنگید به هتلی در کی لارگو می رود.بیوه دوستش "نورا تمپل" و پدر ویلچیر نشین او "جیمز تمپل" که هتل را مدیریت می کنند به گرمی از او استقبال می کنند.اما وقتی "جانی روکو" گنگستری...