مارشال بل (انگلیسی: Marshall Bell؛ زادهٔ ۲۸ سپتامبر ۱۹۴۲(1942-09-28)) یک هنرپیشه، و بازیگر سینما اهل ایالات متحده آمریکا است.
از فیلمها یا برنامههای تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است میتوان به ویروس، کاپوتی، شجاع، سربازان سفینه، خاطرات عجیب و غریب و ریباند ، فضانورد کشاورز اشاره کرد.
"هریت" (شرلی مکلین) یک تاجر بازنشسته است که تلاش میکند همه چیز را در اطرافش تحت کنترل بگیرد. زمانی که او تصمیم میگیرد سرگذشت خود را بصورت کتاب درآورد، از یک نویسنده جوان به نام "آن" (آماندا سایفرد) کمک میگیرد و...
نمایندهی کنگره "چارلی وینشیپ" برای فرار از خشم همسر سابق و دور بودن از چشم رسانه ها، به یک جزیره می رود. در مدت زمانی که او در جزیره است، سعی میکند به آرامش و خودباوری مضاعف دست یابد تا وقتی بازمیگردد با قدرت بیشتری بتواند به کار و زندگی اش ادامه...
یک مادر خانه دار تمام زنهای راکفورد تگزاس را قانع میکند تا زمانی که شهرشان از اسلحه خالی نشده است، از برقراری رابطه جنسی با همسران و دوست پسرانشان خودداری کنند...
مردی که در تصادفی وحشتناک جان خود را از دست داده ، با کمک امداد گران بعد از یک و نیم ساعت دوباره زنده می شود و ادعا می کند در هنگام مرگش، بهشت را دیده است و …
فیلم داستان سرمایه گذاری است پس از از دست دادن شغلش در وال استریت، برای رستگاری به یک رستوران 24 ساعته می رود و در آنجا دوستی صمیمی میان او و یک خدمتکار شکل میگیرد...
بروکس، یک وکیل تیزهوش و خوش تیپ بنظر می آید همه چیز دارد: شغل، ثروت و موقعیت اجتماعی خوب. او با یک بیوه پولدار نیز ازدواج کرده است. برخلاف دیگران که ترجیح میدهند از همچین زندگی لوکسی لذت ببرند، بروکس روی همه چیزش ریسک می کند تا وارد روابط نامشروع شود…
سریال ماجرای یک مامور مخفی ویژه FBI به نام “مارتین اودوم” را روایت میکند که توانایی عجیبی در تبدیل کردن خود به فردی متفاوت در هر ماموریت دارد اما وقتی غریبهای مرموز به او میگوید که مارتین کسی نیست که خودش فکر میکند، هویت او چون علامت سوالی...
یک فیلم کمدی در مورد یک مرد،بهترین دوست و او زنی که هر دو آنها او را به شدت دوست دارند و...
"میارینا" و "نیل" پس از مسافرتی به جزیره "سنت مایکل" به اوکلوهاما باز میگردند جائی که مشکلات آغاز می شود."مارینا" با یک کشیش آشنا می شود درحالی که "جین" با دوستی از دوران کودکی اش ملاقات می کند...
"مایک وایز" و "پاول دنزیگر" دو وکیل آرمانگرا و همکار هستند. "مایک" به مواد مخدر اعتیاد دارد و "پاول" مرد خانواده است. وقتی پرستاری به نام ویکی راجرز به سراغ آنها می آید "مایک" و "پاول" متوجه می شوند که دو سال قبل او به طور اتفاقی توسط یک بیمار مجرم و سوزن...