آلن کاورت (به انگلیسی: Allen Covert) (زاده ۱۳ اکتبر ۱۹۶۴) بازیگر آمریکایی است.
از فیلمهای معروف او میتوان به بازی در خواننده عروسی اشاره کرد.
زمانی که دو پدر در بحثی دوستانه به فکر یک مبارزه میوفتند تا ببینند کدامیک برتر از دیگری هست، یکی از آنها مساله را خیلی جدی میگیرد و همه چیز بد پیش میرود، تمام روابط خراب میشود و…
بعد از یک آشنایی ناگهانی، مرد و زن در یک رفت و آمد خانوادگی خودشان را شیفتهی یکدیگر می یابند و همچنین در این ماجرا بچه هایشان به یکدیگر وابسته می شوند...
پس از سپری کردن بهترین دوران زندگی اش در تابستان،"لنی" تصمیم می گیرد به همراه خانواده اش به زادگاهش بازگشته و با دوستان دوران کودکی و فرزندان آنها ملاقات کند.اما در میان همه این خوشیها چیزی دیوانه وار او را تعقیب می کند و...
سال ها است که "دنی" در پی یافتن یک شریک مناسب برای زندگی است او با افراد زیادی آشنا شده اما هیچ کدام از آنها دختر رویایی او نبوده اند.تا اینکه او با دختری آشنا می شود که به نظر همان چیزی است که او مدتها منتظرش بوده .او برای اینکه بتواند به دختر مورد...
"جک سادلستین" مرد موفقی است که در امور تبلیغاتی فعالیت می کند. وی به همراه همسر زیباش "ارین" و بچه هایش ، زندگی آرامی در لس آنجلس دارند و از این بابت بسیار خوشحال هستند. اما تنها نگرانی آنها در زمان برگزاری جشن شکرگزاری اتفاق می افتد زیرا در این روز...
آمار بیننده های یکی برنامه مستند تلوزیونی که در مورد حیات وحش است، رو به کاهش می باشد. از این رو از مسئولان این برنامه تصمیم می گیرند به جستجوی موجود افسانه ای بنام پاگنده بپردازند...
یگ نگهبان شب هتل كه بنا بر درخواست خواهرش مسئولیت نگهداری فرزندانش را در زمانی كه در منزل نیست عهده دار میشود متوجه میشود كه داستانهایی كه در زمان خواب كودكان برای آنها تعریف میكند ، صبح روز بعد برای خودش اتفاق می افتد ، حتی وقایع عجیب و خارق...
دو هم اتاقی که یکی از آنها پولی که برای اجاره خانه جمع کرده بودند واسه یه هرزه فیلیپینی خرج میکند و دوستش الکس که عشق بازی های ویدیوئی است باید مکانی دیگر برای اسکان خود پیدا کند…
هنری یک بیولوژیست است که در هاوایی کار می کند. او اوقات کاری خود را با حیوانات دریایی سپیری کرده و اوقات فراقت خود را با توریتهای زنی که برای تفریح به هاوایی آمده اند می گذراند. یکروز هنری با دختر جوانی به اسم لوسی آشنا می شود و...
«ديو بازنيک» (سندلر) تاجر خونسرد و آرامي است که پس از يک سلسله سوء تفاهم هاي غريب محکوم مي شود که يک دوره ي روان درماني «مهار کردن خشم» را بگذراند. ديري نگذشته که «ديو» خود را با «دکتر بادي رايدل» (نيکلسن)، روان درمان گري معروف رودررو مي بيند...